صفحات

۳/۰۴/۱۳۸۸

سوگندهای الله یا خدا در قران؟!

سرشت سوگند در اساس دلالت بر کمبود منطق،گفتار و یا کردار شخص سوگند خورده می کند. انسانی که لب به سوگند باز می کند فردی است که ارزشهای انسانی و اخلاقی او مورد تردید قرار گرفته و از این رو کوشش دارد با سوگند خوردن، خلاء و یا کمبود ارزشهای انسانی گفتار و یا رفتارش را بپوشاند و بوسیله سوگند خوردن دیگران و بویژه مقامات متافیزیکی را گواه درستی قول و رفتار خود گرفته و نشان دهد که گفتار و کردارش از حقیقت بهره می برد. به همین دلیل معمولا شخصی که زبان به سوگند باز می کند دارای منطقی سست،پایگاه اجتماعی ضعیف و بیان تردید آمیزی بوده و از ارزشهای انسانی عادی و کافی برخوردار نیست. از اینرو کمتر دیده می شود افرادی که دارای پایگاه فردی و اجتماعی توانمند باشند سوگند بخورند.ولی به کرات می بینیم افرادی که از لحاظ ارزشهای فردی و اجتماعی دارای کمبود هستند مانند دروغگویان سوداگران قماربازان و مجرمان به سوگند خوردن توسل پیدا می کنند.
نکته مهم دیگر در سوگند خوردن ارزش و تقدس فردی است که به نام او سوگند یاد می شود. به عبارت دیگر کسی که با سوگند خوردن شخص دیگری را بر درستی گفتار و کردارش گواه می گیرد و به نامش سوگند یاد می کند معمولا باید از سوگند خورنده ارزش و پایگاه بالاتری داشته باشد. به همین دلیل است که افراد مردم به گونه طبیعی به مقامات متافیزیکی مانند خدا و سایر مقدساتی که دارای نیرو و توان برتر از افراد بشر هستند سوگند می خورند.
با در نظر گرفتن بحث بالا نخست این پرسش به وجود می آید که چرا اصولا الله باید سوگند بخورد؟
اللهی که به گفته محتویات قران نه تنها به آنچه در زمین و آسمانها می گذرد بلکه به آنچه که فراسوی آن است باخبر می باشد.
در کتاب قران الله در 32سوره و81آیه سوگند می خورد. گذشته از آن22سوره قران با سوگند الله آغاز می شود. مفهوم 74آیه از81آیه یاد شده قران همه به سوگندهای الله ویژگی داده شده است و بخشی از 7آیه دیگر نیز مربوط به سوگندهای الله می باشد. نکته جالب درباره سوگندهای الله در قران آنست که بجز در یک مورد تمام سوگندهای الله در سوره های مکی یعنی در زمانی که محمد هنوز به قدرت پیامبر شاهی تکیه نزده و برای استوار کردن پایه های قدرتش به پند و اندرز و موعظه مردم مشغول بوده نازل شده است. در برخی از این آیه ها نیز الله به لعن و نفرین کردن بندگانش دست می زند.
با کمال شگفتی می بینیم الله برخلاف عظمت و قدرت بالای پنداری که برایش فرض شده است به موجوداتی که بسیار پست تر از انسان هستند سوگند می خورد و موضوع سوگندهای او نیز انچنان غیر منطقی بیمورد و نابخردانه است که شگفت هر انسانی را بر میگیرد. برای مثال الله در قران به اسبانی که نفسشان به شمارش افتاده به کشتی های روی آب به انجیر و زیتون و به قلم و کتاب سوگند می خورد. و نکته جالب آنجاست که در بعضی از این آیه ها الله در زمان سوگند خوردن تنها به یک شخص و یا یک چیز ویژه اکتفا نمی کند بلکه پشت سر هم به چندین مورد سوگند یاد می کند.
برخی از آیه های قران که محتوی سوگندهای الله هستند به شرح زیر می باشند:
تین۱تا۳ضحی۱-۲لیل۱-۲عادیات۱تا۳شمس۱تا۷بلد۱تا۳فجر۱تا۴طارق۱-۱۱-۱۲بروج۱تا۳نشقاق۱۶-۱۸
تکویر۱۵-۱۶-۱۸نازعات۱تا۵مرسلات۱تا۵قیامه۱-۲مدثر۳۲تا۳۴معارج۴۰قلم۱-۳۸واقعه۷نجم۱طور۱تا۶ذاریات۱تا۴-۷-۲۳ق۱صافات۱تا۳حجر۹۲یاسین۲
در آیه های بالا الله سوگند می خورد هر کسی که به قران دروغ ببندد کشته و نابود خواهد شد. در برابر مدلول این آیه باید به محمد گفت اگر کسی که به پاره ای یاوه گوییهای خیالی و نابخردانه دروغ ببندد مجازاتش مرگ و نابودی خواهد بود پس شخص بی آزرمی که برای تامین منافع شخصی اش یک الله دروغین بیافریند و از قول او یک کتاب مسخره بنام قران دروغ بگوید مجازاتش چه خواهد بود؟
در جستار بالا توضیح دادیم که سوگند در اصل دلالت بر کمبود شخصیت و ارزشهای اخلاقی انسان سوگند خورنده می کند و از این رو سرشت سوگند ایجاب می کند که شخص سوگند خورنده برای پر کردن کمبود گفتار و کردارش به مقامی بالاتر از خود سوگند بخورد. ولی با کمال شگفتی می بینیم که الله به اسبانی که نفسشان به شماره افتاده به کوه به باد به قلم به کتاب و از همه خنده آورتر آدم ابوالبشر سوگند می خورد. در اینجا چند پزسش و یا فرض پیش می آید که ناچار باید مورد بررسی قرار بگیرد:
یکی اینکه آیا این الله کامل و بدون عیب و نقض که تمام جهان هستی در اختیارش بوده و هیچ برگی از درخت بدون اراده و خواست او به زمین نمی افتد چه لزومی به سوگند خوردن دارد؟مگر الله از درستی و کمال خود نامطمئن بوده و با قصد فریب بندگانش را داشته است که مانند افراد مشکوک بی ارزش و نادرست به سوگند خوردن مبادرت کرده است؟
پرسش دوم انست که اگر شخصی دارای اسبی باشد و در هنگام گفتگو با دوستش به اسبی سوگند بخورد آیا آن دوست به وی نخواهد خندید و نخواهد گفت که بدون تردید عقل خانه مغز او را تهی کرده است؟پس چگونه می توان از اللهی که99نام به او ویژگی داده شده است انتظار داشت به اسبانی که به نفس افتاده سوگند بخورد؟ آیا این درخور شان و شایستگی الله قادر متعال است که به کوه یعنی به مشتی خاک سوگند بخورد؟وانگهی مگر نه آنست که الله آدم ابوالبشر را به سبب نافرمانی از اجرای دستورش مجازات و او را از بهشت اخراج کرد پس چرا به نام چنین موجود گناهکار طرد شده و پلشتی سوگند می خورد؟
اگر یکی از این پرسشهای یاد شده بالا ار فقها و دانشمندان اسلامی مطرح شود بدون تردید پاسخ خواهد داد در کلام و آیه های الله اسرار و رموز و معانی ویژه ای نهفته شده است که افراد انسان توانایی درک آنها را ندارد و باید با نیروی ایمان و بدون شک و تردید و پرسش آنها را پذیرا شوند. در برابر این سفسطه عوامفریبانه باید به این افراد پاسخ داد آیا این الله خودساخته پیامبر دروغین شما که برتمام علوم آشکار و نهان جهان آگاهی دارد توانایی آنرا نداشته است که آیه ها و احکام قران را به کیفیتی برای افراد بشر به کلام در آورد که انقدر بغرنج پیچیده و مرموز نباشد تا افراد بشر به آسانی بتوانند آنها را فهم و درک نمایند. مگر نه اینست که الله این آیه ها را برای بشر نازل کرده پس چرا سازمان لغوی آنها را انچنان گزینش ننموده است که برای همگان قابل درک و فهم باشد.وانگهی هرگاه فرض کنیم که الله به راستی درونمایه آیه های قران را آنچنان سازمان داده که برای بندگانش قابل درک نیست پس چرا خود محمد که کلام خدا را به گونه ای مستقیم از جبرئیل شنیده است آنها را به کیفیتی در قران وارد نکرده است که برای همگان قابل فهم باشد. آیا پیامبری که در آسمان هفتم آنقدر با گستاخی با الله چانه زده است تا نماز پیروانش را از 50مرتبع در روز به 5مرتبه در روز کاهش داده شود نمی توانسته است از الله درخواست کند آیه های قران را به کیفیتی نازل کند که برای مسلمانان قابل درک و هضم باشد؟ مگر الله در آیه های1تا6سوره نجم به ستاره سوگند نمی خورد که جبرئیل فرشته به محمد علم آموخته است؟پس چرا محمد از علمی که جبرئیل به وی آموزش داده بهره نگرفته و مفاهیم آیه های نازل شده از سوی الله را به گونه ای وارد کتاب قران نکرده که برای پیروانش قابل درک و فهم باشد؟
در فرهنگ عامیانه زبان فارسی ما که از نظر گسترش ادبی یکی از توانمدترین زبانهای دنیاست گفته ای وجود دارد که شخصی به دیگری می گوید:یک بار گفتی سخنت را باور کردم دو بار گفتی به سخنت شک کردم ولی هنگامی که قسم خوردی از پذیرفتنش منصرف شدم.
این گفته را که از فرهنگ درخشان ایرانی سرچشمه می گیرد باید در برابر آداب و رسوم تازیهایی قرار داد که الله خود ساخته پیامبر دروغین انها به اسب،کوه،ماه،ستاره،شب،روز، انجیر و زیتون سوگند می خورد.
در ضمن خدا در سوره فجر آیه۵ می گوید سوگندهای من کافی است یا بازم قسم بخورم و جالبتر از آن اینکه خدا می گوید از هر فرو مایه ای که بسیار قسم می خورد پیروی نکنید؟!
که یزدان اگر ما خرد داشتیم کجا این سرانجام بد داشتیم

هیچ نظری موجود نیست: