صفحات

۳/۰۴/۱۳۸۸

سنگ حجرالاسود و تاریخچه آن

مهمترین قسمت خانه کعبه سنگ سیاه و یا حجرالاسود است که گوشه شرقی خانه کعبه کار گذاشته شده است و در حدود یک متر و نیم بالاتر از سطح زمین قرار دارد. حجرالاسود به شکل یک بیضی نامرتب بوده و قطر آن در حدود 18سانتیمتر است. تاریخچه حجرالاسود به بیش از زمان ظهور اسلام پیوند می خورد. مسلمانان عقیده دارند حجرالاسود از بهشت به زمین افتاده و برخی نیز معتقدند فرشتگان آنرا از بهشت به زمین آورده اند تا ابراهیم هنگام بنای خانه کعبه پای خود را روی آن بگذارند.
می گویند حجرالاسود ابتدا سنگ سفیدی بوده که بر اثر تماس و مالش آن با دست تغییر رنگ داده و سیاه شده است. هرگاه این نکته افسانه ای درست باشد معلوم نیست پس چرا نام اصلی آن حجرالابیض یعنی سنگ سفید نبوده است و نام یاد شده برای سنگ پس از تغییر رنگ نگهداری نشده است. محمد شخصا سنگ حجرالاسود را می بوسیده و مسلمانان نیز همیشه به پیروی از او همین کار خرافی و نابخردانه را که بغیر از بت پرستی عنوان دیگری نمی توان برایش قائل شد انجام داده اند. علی دشتی در کتاب بیست و سه سال صفحه 158 می نویسد عمر بن الخطاب خلیفه دوم مسلمین گفته است: اگر من خودم به چشم ندیده بودم که محمد حجرالاسود را می بوسد هرگز این سنگ سیاه را نمی بوسیدم.
خانه کعبه در درازای تاریخ چندین مرتبه طعمه آتش سوزی سیل و زلزله تخریب و حمله مخالفان اسلام واقع شده است. در زمان خلافت عبدالملک بن مروان(68-65هجری قمری)یکی از مدعیان خلاف بنام عبداله بن زیبرقریشی اسدی بوسیله حجاج بن یوسف ثقفی سردار جنگی عبدالملک مروان مورد تعقیب قرار گرفت و به خانه کعبه پناهنده شد. زیرا الله در قرآن خانه کعبه را پناهگاه مردم و محل مقدس و امنی برشمرده و بویژه در آیه125بقره می گوید هر کسی وارد خانه کعبه شود در امان بوده و کسی نمی تواند او را از آنجا خارج کند. از اینرو عبداله بن زبیر فکر می کرد که چون خانه کعبه برای مسلمانان جنبه مقدس دارد جانش در آنجا محفوظ خواهد بود. ولی حجاج بن یوسف ثقفی برای دستگیر کردن زبیر خانه کعبه را با منجنیق ویران و او را دستگیر کرد و به قتل رسانید.(مرتضی حسنی رازی،تبصره العلوم فی معرفه الانام،به کوشش عباس اقبال،صفحه52).
این رویداد نشان می دهد که حتی آنهایی که دراسلام در رده های بالای نردبان قدرت مذهبی قرار داشتند ، مقدسات دینی اسلام را افسانه های مسخره می پنداشتند وتنها برای استوار کردن قدرت خود به دینداری تظاهر می کردند.
ابن اثیر، کامل ، در صفحه 65 و آثار باقیه صفحه 277 و سیوطی تاریخ الخلافا صفحه 383 می نویسند : در سال 317 هجری قمری (930 میلادی ) ، درزمان خلافت «مقتدر» خلیفه عباسی ، ابوطاهر قرمطی که در فارس ، بحرین ویمامه حکومت می کرد ، به شهر مکه حمله برد وحجاجی را که مشغول برگزاری مراسم حج بودند به قتل رسیدند و 11روز در مکه ماند و حجرالاسود را با گرز شکست و چند پاره آنرا به انضمام اشیاء گرانبهای درون خانه کعبه با خود به بحرین برد . تاریخ نویسان می نویسند نوشته اند ،قرمطیان حجرالاسود را از خانه کعبه جدا کردند وناودان زرین کعبه را کندند و گفتند :.... اللهی که خانه خود را در روی زمین رها کند وبه آسمان برود، باید خانه اش را غارت و ویران کرد .
قرمطیان درهنگام کشتار حجاجی که مشغول برگزاری مراسم حج بودند وبا خنده و استهزاءمی گفتند: اگر به راستی اللهی دراین دنیا وجود می داشت شما را از زخم شمشیر ما در امان نگه می داشت . (این نکته اشاره به آیه 97 سوره آل عمران است ) .
حنا الغا خوری – خلیل البحر، تاریخ فلسفه در جهان اسلامی جلد اول ترجمه عبد المحمد آیتی (تهران : کتاب زمان 1358) صفحه 187. نوشته شده است : ابوطاهر قرمطی گفته است من این بنا را ویران می کنم تا مرکز کفر و پرستش سنگها را براندازم ابن جزار می گوید: یکی از اصحاب ابوطاهر سوار بر اسب خود وارد خانه الله شد وبه مردمی که در آنجا بودند ندا داد که ای خران شما به این خانه سنگی سجده می کنید و گرد آن می چرخید وبه اکرامشان می رقصید بر دیوارهایش روی می سایید وفقیهان شما که مقتدایان شما هستند چیزی از این به شما نمی آموزند وبرای محو این خرافات جز این شمشیر باقی نمانده است .
بدیهی است که اگر چه الله بیچاره در قرآن در آیه 125 سوره بقره قول داده است که خانه اش را پناهگاه مردم ومحل مقدسی برای زیارت مومنان اسلامی قرار دهد ودر آیه 97 سوره آل عمران می گوید هرکسی که وارد مقام ابراهیم شود جانش امن ومحفوظ خواهد بود، ولی با نهایت دریوزگی اینهمه حمله ها و اهانت های نهاد براندازد را تحمل کرد وهیچ حرکتی از خود نشان نداد جالب توجه آنجاست که آزادمردان و روشنفکران آن زمان، حمله قرمطیان به مکه و غارت و ویرانی خانه کعبه را با شادی ستایش کردند ولی ما امروز پس از گذشت بیش از 1400 سال هنوز درخواب افسونمایه ای که سوداگران مذهبی بر ما تحمیل کرده اند بسر می بریم و گروهی از مسمانان خردباخته هرسال بخش بزرگی از ثروت و وقت ونیروی خود را برای برگزاری مراسم خرافی ونابخردانه حج تلف می سازند.
درسال 339 هجری قمری ( 951میلادی) پس از 22 سال مطیع الله فضل بن جعفر المقتدر بالله بن معتقد عباسی) بیست و سومین خلیفه عباسی ، آن قسمتهایی ازحجرالاسود را که قرمطیان با خود به بحرین برده بودند به مبلغ پنجاه هزار زر سرخ بازخرید کرد وبه مکه بازگردانید.
در فسلفه ایجاد خانه کعبه وچگونگی اندیشه ومنش الله بنیادگزار و مالک خانه یاد شده چند پرسش به شرح زیر ذهن هر انسان اندیشه وری را به خود مشغول می دارد :
1-آیا اللهی که دستگاه آفرینش را به وجود آورده چرا آنقدر از لحاظ ارزش وجودی وذوق وسلیقه فرومایه وناتوان بوده که آنهمه نقاط خوش آب وهوای و زیبای روی کره زمین را نادیده گرفته وخانه خومد را در بیابان خوش اب وهوا وزیبای روی کره زمین را نادیده گرفته و خانه خود را در بیابان سوزان و خشک و بی آب وعلف عربستان و در میان تازیهای بی تمدن گزینش کرده است ؟
2- تاریخ نویسان وافسانه سازان اسلامی نوشته اند که آدم ابوالبشر و محمد بن عبدالله هردو پیامبر برگزیده از سوی الله بوده اند اگر فرض کنیم این گفته درست باشد معلوم نیست چرا الله در آسمان نتوانسته است به نخستین پیامبرش آدم ابوالبشر اعتماد کند و فرشته ای را تعیین کرده تا مراقب اعمال ورفتار او در بهشت باشد ولی پیامبر دیگرش محمد را به حال خود وبدون مراقب روی زمین رها کرده تا به نام الله ودین و مذهب مرتکب آنهمه جنایات سهمگین وناهنجار وخونریزیهای ستمگرانه نسبت به همنوعانش بشود؟
3-اگر حدیث های افسانه سازان اسلامی درست باشد و حجرالاسود در آغاز در آسمان فرشته ای بوده که از سوی الله ماموریت مراقبت براعمال ورفتار آدم ابوالبشر را برعهده داشته وبه سبب سهل انگاری درانجام وظیفه اش به سنگ تبدیل شده وبا آدم به زمین فروافتاده است باید از تاریخ نویسان و حدیث سازان اسلامی پرسش کرد پس چرا مسلمانان این سنگ سیاه و مسخ شده را که مظهر ونشانه یک فرشته گنهکار است باید مورد ستایش وپرستش قرار دهند ؟
4-با توجه به اینکه الله یعنی خدای بزرگ وبا جلال وشوکتی که نه تنها سرنوشت جهان بلکه تمام کنش ها و واکنش های آن دراختیار اوست و در آیه 97 آل عمران ، آیه 125 بقره ، آیه 100 توبه می گوید، خانه کعبه را محل مقدس وامنی برای زایرین ساخته و به ابراهیم و اسماعیل دستور اکید داده است که پاکیزگی وتقدس آنرا از هرگونه آلودگی تامین کنند معلوم نیست چرا با نهایت زبونی وفرومایگی اجازه داده است چند بت چوبی قدرت لایتناهی او را به مسخره بگیرند او را از خانه اش بیرون بیندازند وخانه مقدس را پایگاه کفر و زندقه قرار دهند وبه ریش بدون ریشه او خنده اهانت بار بزنند.
5-الهی که بر پایه گفته آیه های 123تا 126 سوره آل عمران در جنگ بدر شمار سه هزار فرشته از آسمان به کمک محمد فرستاد تا به دشمنان او تیراندازی کنند و آنها را شکست بدهند معلوم نیست چگونه با نهایت خفت و خواری ساکت نشسته است تا زلزله وباد وآتش خانه او را هدف قرار دهند و حجاج بن یوسف ثقفی وقرمطیان وغیره به خانه اش حمله نموده زایرین مسلمانان خانه اش را از دم تیغ بگذرانند اشیا و دارائیهای خانه اش را غارت و آنرا ویران کنند؟
شاید پاسخ تمان این چراها این باشد که الله به راستی اکبر و یا بزرگتر ازچند بت چوبی است ونه خداوند فرضی بزرگ وتوانای مطلقی که بر دستگاه آفرینش فرمانروائی می کند این همان الله اکبر و یا الله بزرگتر از بت های لات ،منات ، وعزی است که تازیهای عربستان پیش از ظهور محمد واسلام پرستش می کرده اند این همان الله زبون فرونهاد و دریوزه ای است که محمد روح فرضی اش را از بت الله چوبی ساکت و بیجان ولی مرئی خانه کعبه ربوده وآنرا در وجود الله فرضی دیگری که قابل دیدار نیست و خدمتگزار صمیمی وسوگند خورده خود اوست ،دمیده است تا پایه های قدرت و حکومتش را بوسیله وبه نام او استوار سازد.

هیچ نظری موجود نیست: