صفحات

۳/۰۴/۱۳۸۸

آیا پیامبران گناهکار هستند؟!

یکی از ناهمگونی های آشکار و رسواگر اصول اسلامی موضوع منزه بوده پیامبران از هرگونه گناه و لغزش می باشد. احادیث اسلامی و مسلمانان باور دارند که پیامبران از ارتکاب هرگونه آلودگی اخلاقی و گناهی پاک و منزه هستند. فرقه اشعریه که از تعلیمات جنهم بن صفوان که رهبر یکی از شش فرقه مجبره بود در اواخر سده س.م و یا اوایل سده چهارم هجری قمری ظهور کرد و بنام ابوالحسن اشعری از مشهورترین روئسای فرقه یاد شده مشهور گردید اعتقاد دارند که پیامبران در نهاد استعداد ارتکاب گناه ندارند. فرقه هاشمیه که یکی از فرقه های مذهب شیعه گری می باشند برای بالا بردن مقام و منزلت امامها عقیده دارند که پیامبران ممکن است مرتکب گناه شوند ولی امامها بهیچوجه مرتکب لغزش و گناه نخواهند شد.
فرقه معتزله که در آغاز سده دوم هجری در پایان خلافت بنی امیه بوجود آمد و بنیانگزار آن واصل بن عطا یکی از شاگردان حسن بصری بود این عقیده را دارند که امامها بهیچوجه مرتکب گناه نمی شوند رد می کنند ولی باور دارند امامها دارای خصوصیاتی هستند که آنها را از ارتکاب گناه برکنار نگه می دارد.
در هر حال کلیه پیروان مذاهب گوناگون دین اسلام در این تئوری که پیامبران بهیچوجه مرتکب گناهان کبیره نمی شوند با یکدیگر اشتراک عقیده کامل دارند و این موضوع یکی از عوامل توانایی است که می توانند ایمان هر مسلمان مومنی را نسبت به اسلام و قران نابود سازد. زیرا قران پر از آیه هایی است که از گناهان پیامبرن بزرگ سخن می گوید. برای مثال از آیه33بقره به بعد شرح داده شده و آیه های35و36بقره در این باره می گوید: ما به آدم گفتیم تو با جفت خود در باغ بهست سکونت اختیار کن و از میوه های فراوانی که در آنجا وجود دارد هر یک را که اراده کردی بخور ولی نزدیک این درخت نشو زیرا اگر به این کار دست بزنی از جمله ستمکاران خواهی بود. سپس شیطان آدم و حوا را به لغزش افکند تا از آن درخت خوردند. بدین سبب هر دوی آنها از بهشت پر نعمت بیرون راندیم و گفتیم آدم و حوا را از بهشت فرود آورید.
پی از انکه آدم و حوا در نتیجه فریب خوردن از شیطان فرمان خدا را نادیده گرفتند و با خوردن سیب بهشت مرتکب گناه شدند بر پایه آیه23سوره اعراف دست به درگاه الله بالا بردند و گفتند خدایا ما بر خویش ستم کردیم و اگر تو ما را نبخشی و به ما رحمت نیاوری ما سخت از زیانکاران عالم شده ایم.
نوح پیامبر نیز بر پایه آیه47هود از الله بخشایش طلبید و اظهار داشت: بارالها من به تو پناه می برم و چیزی را از تو می خواهم که مرا بدان علمی نیست و اگر مرا نبخشی من از زیانکاران خواهم بود.
ابراهیم خلیل نیز بر پایه آیه های 80تا82شعرا هنگام طلب آمرزش برای گناهانش الله را مخاطب قرار می دهد و می گوید: خداوندا امیدوارم در روز قیامت گناهان مرا ببخشی.
و جالب تر از همه گناهانی که پیامبران انجام داده اند گناه موسی می باشد. آیه 15قصص شرح قتلی را که موسی با دست خویش ولی البته با فریب خوردن از شیطان مرتکب شده شرح می دهد و سپس آیه16قصص به توضیح طلب بخشش موسی می پردازد و می گوید موسی به درگاه الله دست به دعا برداشت و اظهار داشت: خداوندا من بر خویش ستم کردم. اللهی تو از من درگذر. الله هم او را بخشید.
قران به گناهان ارتکاب شده بوسیله محمد بیش از سایر پیامبران اشاره کرده است. آیه55غافر می گو ید: ای رسول ما پس صبر کن که البته وعده الله حق است و بر گناه خود از الله آمرزش طلب کن و صبح و شام به ستایش الله بپرداز.
آیه19محمد نیز به ارتکاب گناه بوسیله محمد اشاره کرده و می گوید: پس بدانکه غیر از الله یکتا خدای دیگری نیست و برای گناه خود و مردان و زنان با ایمان آمرزش طلب کن. آیه2فتح نیز از دگر آیاتی است که از گناهان محمد سخن گفته است. الله در این آیه خطاب به محمد می گوید: تا از گناه گذشته و آینده تو درگذریم.
درباره مدلول آیه بالا چند نکته جالب و سرگرم کننده وجود دارد. یکی اینکه به فرض اینکه محتویات کتاب قران را کلام الله بدانیم در اینصورت هنگامی که الله به محمد می گوید تا از گناهام آینده تو در گذریم در واقع به پیامبرش آزادی می دهد که در آینده می تواند با آزادی خیال به هر جنایتی که میل دارد دست بزند و یقین داشته باشد که الله چشمانش زا بروی جنایات او خواهد بست. بدیهی است که از عدل و ددگر الله ساخته شده بوسیله محمد بیش از این نمی توان انتظار داشت. دوم اینکه چون می دانیم که قران زاییده ذهن نسبی خود محمد بوده است بنابراین محمد با آزادی به خود اطمینان می دهد که هر عمل نابکارانه ای مه بخواهد در آینده انجام دهد با کمال آزادی و بدون هیچ مانعی به انجام آن دست خواهد زد. نکته سوم تفسیر آیه بالا بوسیله مفسران قران است. تفسیر کنندگان قران با کمال گستاخی نوشته اند و در اخبار از معصوم علیهم السلام رسیده است که پیغمبر را گناهی نیست و مراد از گناه پیامبر گناهان امت و شیعیان اوست.(قران کریم ترجمه فارس بصر الملک تهران کتابفروشی محمد حسن علمی بدون تاریخ).
تفسیر بالا نیز به نوبه خود دارای چند نکته جالب است یک معلوم نیست چرا قرانهای یاد شده که به ذکر تفسیر ابلهانه بالا پرداخته اند عبارت علیهم السلام را که یک عبارت جمع است بکار برده و ننوشته هدفشان از معصوم ها چه کسانی هستند. دوم اینکه اگر این تفسیر درباره آیه2فتح درست باشد براستی باید به عدل الله شادباش گفت که گناهان تمام امت و شیعیان را به دوش محمد نمی گذارد و او را به خاطر گناهان امت و شیعیان مجازات نمی کند. سوم بر پایه این تفسیر معلوم می شود که در زمان محمد نیز شیعه گری وجود داشته و محمد دارای امت شیعه بوده ولی خود از آن آگاهی نداشته است.
گذشته از آنهمه متون و آیه های قران که دم از گناهان محمد و طلب بخشش و آمرزش برای او از الله می کنند احادیث بسیاری وجود دارد که نشان می دهد محمد پیوسته برای آمرزش گناهانش از الله در خواست عفو و بخشش می کرده است. در کتاب مشکات المصابح گفته شده عایشه یکی از زنان محمد و سوگلی حرم او گفته است محمد اغلب می گفت: ای الله من از تو استغاثه می کنم که با گذشت فراوانی که داری مرا عفو کنی. ای الله از تو درخواست می کنم گناهان مرا ببخش و رحمت خود را شامل حال من کن. ابوهریره نیز روایت کرده است که محمد گفته است: من هر روز هفتاد مرتبه توبه و از الله در خواست بخشش و امرزش می کنم.
به هر حال نتیجه این گفتار آنست که در حالیکه در اسلام اعتقاد بر آنست که پیامبران همه بیگناه بوده اند ولی قران بر پایه آیه35بقره آدم را نخستین انسان و پیامبر گناهکار بر می شمارد و بویژه متون قران و احادیث اسلامی هر دو برای محمد گناهان بسیاری بر شمرده و به وی به چشم گناهکار نگاه می کنند که باید مانند یک انسان عادی که ارتکاب لغزش و گناه چهره اش را سیاه کرده از الله درخواست عفو و بخشش و آمرزش نماید.

هیچ نظری موجود نیست: