صفحات

۳/۰۸/۱۳۸۸

پیامبرانی که خدا به آنها وحی کرد ولی از بد روزگار معروف نشداند!

۱)اسود عنسی
اسود عنسی نخستین کسی بود که در اسلام مرتد شد و خود را رحمان الیمن خواند و ادعای پیغمبری کرد.
او به کمک پیروانش سرزمین تجران را تصرف کرد و سپس طایفه مندحج را مطیع خود ساخت و به صنعا حمله برد و کسانی را که عهده دار کارهای یمن بودند ترسیدند و در این باب نامه ای به پیغمبر اسلام نوشتند.........اسود عنسی عاقبت در جنگهای متعدد شکست خورد و به قتل رسید.
*منبع:الفرق بین الفرقُ بغدادیُ ص ۲۹۴---تاریخ طبریُ ج۴ ُصص۱۳۱۲-۱۳۱۳-۱۳۶۵-۱۳۶۹
۲)طلیحه
در روایت عماره بی فلان اسدی آمده است که:پیغمبر خدا زنده بود که طلیحه از دین برگشت و ادعای پیغمبری کرد. از ان هنگام تعداد مسلمانان کاسته شد و مردم به سوی طلیحه می رفتند و طلیحه کارش بالا گرفت.
خواند میر می نویسد: و طلیحه در زمان حیات محمد بر علیه روایح الصلواه و فوایح التسلیمات به مدینه شتافت...... و بنابر تسویلات شیطانی بنی اسد ترک مسلمانی کرده و به رسالت او اقرار نمود.
*منبع:تاریخ طبریُ ج۴ ُ صص ۱۳۸۱-۱۳۸۶-----حبیبالسیرُ ج ۱ ُص۴۴۹
۳)مسیله
همزمان با خروج طلیحه و برگشتن او از اسلام مسیله نیز بار دیگر ادعای پیغمبری نمود و مدعی شد که از آسمان بر او وحی نازل می شود.......ابوبکر سپاهی بزرگ برای سرنگونی مسیله به همراهی خالد بن ولید فرستاد.
یاران مسیله در میدان جنگ مقاومت سختی کردند. در این جنگ رحال (فرستاده مرتد محمد) پیشاپیش سپاه مسلیه بود. مقاومت سپاه مسلیه بقدری بود که نزدیک بود سپاه مسلمانان را شکست دهند. اما سرانجام مسیله فراری و به قتل رسید.
*منبع:تاریخ فخریُ ص ۱۰۱ ُ-----کاملُ ج۲ ُص ۹۲------تاریخ سیاسی اسلامُ ج۱ ُصص۲۲۹-۲۳۰
۴)سباح
سبح دختر عارث بن سویدُاندکی پس از مرگ محمد دعوی رسالت و پیغمبری کرد............و طایفه هزیل دعوت او را پذیرفتند و از مسیحی گری خارج شدند.
سران قوم با او متحد شدند تا با ابوبکر خلیفه مسلمانان جنگ نمایند.
ابن اشیر و ابن طقطقی می نویسد: سباح پیغمبر استو وحی از آسمان نازل می شود.
علاوه بر اینها تاریخ نویسان از ارتداد و مردم بحرین-حصلم-قبایل طرب-مردمان عمان-یمن-مهره قبیله عک-شعریانو مردم حضرالموت نام برده اند.
جنگ های فراوان و خونین رده(برگشتی از دین)که در سراسر دوران حکومت ابوبکر و دیگران خلفای نخستین مسلمانان ادامه داشتُ برای سرکوب این شورشهای ارتدادی و برای مسلمان سازی دوباره مردم بود بطوریکه ابوبکر و علی فرمان دادند تا هر که از دین برگشته باشد با شمشیر گردن زنند و به آتش بسوزانند و زن و بچه اش را اسر کنند.
*منبع:تاریخ طبریُ ج۴ ُصص۱۳۷-۱۳۸۰-۱۴۰۷-۱۴۱۰----تاریخ طبریُ ج۶ ُص۲۶۶۵
تاریخه طبریُ ج۴ ُص۱۴۲۷------روضه الصفاُ ج۲ ُصص۶۰۸۷-۶۱۲
تاریخ فخریُ ص۱۰۱ ُ----کاملُ ج۲ ُ صص۵۵-۳۷-۸۳-۱۷۷
روضه الصفاُ ج۴ ُصص۶۰۳-۶۱۴---------تاریخ طبریُ ذج۴ ُصص۱۳۵۴-۱۴۶۴
********************************
وقتی بچه تر بودم در مغزمان فرو کرده بودند محمد آخرین پیامبر خدا هست و هیچ کسی بعد از آن حضرت هرگز پیامبر نبود؟؟؟؟؟
در قران آمده هر کس از دین خارج شود مرتد است و خونش حلالُ شاید این آیه از جای دیگری آب می خورد برای اینکه اسلام باقی بماند و پول مسلمانان در جیب آقایانی از محمد گرفته تا خامنه ای و غیره ریخته شود.
اگر هم کسی بلند میشد میگفت من پیامبر هستم همان طور که خواندید عده ای ادعای پیامبری کردند و میکنند و پیرو هم دارن ولی از بد روزگار و قدرت طرف سرکوب می شوند الان ما چند پیامبر داشتیم؟؟؟؟و این آیه هم که من آخرین پیامبر هستم احتمال داره از جای دیگه ای آب خورده باشد برای حفظ قدرت دین و حکومت...
پاینده ایران ---با سپاس فراوان

هیچ نظری موجود نیست: