صفحات

۳/۰۵/۱۳۸۸

ماههای حرام قبل و بعد از اسلام

کیفیت جوی و آب و هوای خشک و سوزان شبه جزیره عربستان این کشور را تا حدی به شکل یک منطقه غیر کشاورزی درآورده و از اینرو از دیار باز ساکنان عربستان نیازهای خود را از راه دادو ستدهای تجاری بر می آوردند. ولی نبود یک سازمان سیاسی بایسته و نیز یک حکومت مرکزی توانا، سبب شده بود که کاروانهای تجاری پیوسته قربانی حمله و هجوم راهزنان و قبائل گوناگون عرب قرار بگیرند. از اینرو صدها سال پیش از ظهور اسلام سران قبائل عرب برای ایجاد یک امنیت نسبی در منطقه عربستان موافقت کرده بودند که چهار ماه سال(ذیقعده،ذیحجه،محرم،رجب) ماههای حرام نامیده شده و هیچکس در این چهار ماه حق کشتن و خونریزی نداشته باشد و این روش سبب رونق بازار تجارت عربستان شده و بازارهای زیادی در این منطقه بوجود آمده بود. بدیهی است که گاهی اوقات برخی از سران قبائل عرب ماههای حرام را تغییر می دادند و آنرا کوتاه تر می کردند ولی به هر حال این سنت یک آرامش و امنیت نسبی در منطقه عربستان ایجاد کرده بود.
برپایه شیوه تفسیر نویسان اسلامی که پیوسته کوشش دارند به آیات و احکام اسلامی شکل منطق پذیر بدهند ابوعلی طبرسی در کتاب مجمع البیان در تفسیر آیه98مائده درباره ماههای حرام می نویسد: تازیان قانون مزبور را از آیین اسماعیل به میراث برده بودند تا ان که اسلام ظهور کرد و انرا از شرایع اسلامی بشمار آورد. ولی به گونه ای که می دانیم آدم، نوح، ابراهیم، اسماعیل، سلیمان و غیره شخصیتهای مذهبی افسانه ای بیش نبودند.
پس از اینکه محمد دین اسلام را به مردم عربستان عرضه کرد این سنت دیرین تازی و سرزمین عربستان را در کتاب قرآن تثبیت و برقرار نمود.
چنانکه آیه36توبه می گوید:همانا عدد ماههای سال نزد الله در کتاب دوازده ماه است از ان روزی که الله آسمان و زمین را آفرید و از آن دوازده ماه چهار ماه ماههای حرام خواهند بود. اینست دستور دین استوار و محکم. پس در ان ماهها ظلم و ستم در حق خود و یکدیگر مکنید.
آیه 37توبه نیز تغییر و تبدیل ماههای حرام را منع کرده و می گوید: جابه جا کردن و تغییر ماههای حرام افزایشی در کفر است که بوسیله آن کافران گمراه می شوند. یک سال را حلال و سال دیگر را تحریم می کنند تا با ماههایی که الله تحریم کرده برابر بشود.
متن آیه5توبه نیز در تکامل حکم دو آیه بالا می گوید: پس چون ماههای حرام بسر رسید هرکجا مشرکین را یافتید به قتل برسانید و انها را دستگیر و محاصره کنید و ار هر سو در کمین انها باشید چنانچه از شرک توبه و خداشناسی پیشه کردند و نماز اسلام برپا داشتند پس از انها دست بردارید که الله امرزنده و مهربان است.
نکته جالبتر از تثبیت ماههای حرام که یکی از احکام و رسوم دوره جاهلیت بود شکستن حکم یاد شده در قرآن بوسیله خود محمد است. بدین شرح که درکتاب محمد پیغمبری که از نو باید شناخت نوشته کونستان ویرژیل کیورگیو ترجمه ذبیح الله منصوری در انتشارات امیر کبیر در تهران در صفحه های 100 و101 نوشته شده است که درسال دوم هجری به محمد خبر رسید که کاروانی از قریش به سرپرستی عمروبن خضری با مال فراوان از شام به مکه می رود. محمد یکی از پیروان خود بنام عبدالله بن جحش را مامور نمود تا به کاروان یاد شده حمله کرده و کالاهای انها را به غنیمت بگیرد. مهاجمان در محلی بنام نخله در نزدیکی مکه کمین کردند و هنگامی که کاروان به انجا نزدیک شد به آن حمله کردند و کاروانسالار قافله را کشتند و اموال را تصاحب کردند و به مدینه نزد محمد بردند.
نه تنها محمد این کار را بر خلاف سنت اعراب در ماههای حرام و احکام آشکار قرآن انجام داد بلکه با کشتن کاروانسالار قافله یکی دیگر از رسوم سنتی تازیها زیر پا گذاشت. زیرا برپایه رسوم سنتی اعراب ریختن خون برای چپاول اموال قبیله ای که مورد تاراج قرار می گرفت در هنگام غزوه مجاز نبود.
پس از انتشار خبر وحشت انگیز بالا که بر خلاف سنت پیشین تازیها و همچنین بر خلاف مفهوم آشکار آیه 5توبه انجام گرفته بود بزرگان طایفه قریش محمد را از انجام این عمل سخت سرزنش کردند و اظهار داشتند محمد کسی که عنوان رهبری و هدایت بشریت را به خود بسته است نه تنها به سنت های قومی خود پای بند نیست یلکه حتی احکام دینی را که خود بوجود آورده است را می شکند و در ماههای حرام دستور قتل و غارت و چپاول اموال مردم را می دهد. محمد در برابر این حمله سخت و پدافندناپذیر بر پایه شیوه همیشگی اش از قول الله آیه217را بکلی با حکم آیه 5توبه مغایرت دارد نازل کرد.
از چهر نفری که مسئولیت کاروان غارت شده را بر عهده داشتند بعداز قتل عمروبن خضری کاروانسالار آن دو نفر آنها اسیر و یکی از انها فرار اختیار کرد و موضوع رویداد را به اهالی قریش آگاهی داد. اهالی قریش برای پس گرفتن شتران و کالاهای غارت شده و نیز اسیران آن نمایندگانی نزد محمد به مدینه فرستادند. محمد شتران و کالاهای کاروان را پس نداد ولی هر یک از دو اسیر را در برابر یک هزار و ششصد درهم آزاد کرد.
عبدالملک ابن هاشم در کتاب زندگی محمد جلد دو تنظیم از بلاغ(1887) می نویسد: این نخستین غنیمتی بود که مسلمانان به دست آوردند نخستین اسیرانی بود که گرفتند و نخستین خونی بود که ریختند.

هیچ نظری موجود نیست: