هیچ مسلمانی قرآن نمی خواند چون روحانیون دینی از ابتدا مغزمان را تسخیر خود کرده اند وقتی کودک هستیم از مادر و پدرمان قرآن را به عربی می شنویم و می گوید قرآن کلام خداست و نباید بدون وضوع به آن دست زد.
هروقت هم قرآن می خوانند به عربی بود نه ما نه خودشان متوجه می شدند که چه می خوانند.
البته آنها هم از مادرانشان و پدرانشان به ارث برده بودند.
بعضی از خانواده ها قرآن و نماز نمی خوانند ولی اعتقادشان پابرجا هست و تعصب خاصی داشتند مخصوصا در محرم حسابی خودشان را می زنند و در رمضان هم گرسنگی و تشنگی می کشند ولی از دهمشان هر مزخرفی دربیاد مسئله ای ندارد ولی روزه هستند.
وقتی به آخوندی می گسم چرا باید قران و نماز را به عربی خواند میگوید زبان خدا و پیامبر خدا عربی بوده و باید به عربی خواند تا ثوابش را برد.
من متعجبم وقتی درد و مرض یا مشکلی در زندگیمان پیش می آید به فارسی به خدا می گوییم و دعا می خوانیم ولی وقت نماز یا قران خواندن یک دفعه عرب می شویم.
اصلا این خدایی که فقط عربی می فهمد و نیازمند به عربی خواندن من است به چه دردی می خورد؟ وقتی از روحانی می پرسیم چرا در قران این همه آیات تناقض و جنایی و اشتباه نوشته شده می گوید شما بیسواد هستید و عقل درست وحسابی ندارید تا در کار خدا دخالت کنید و اگر بگوییم خدا کیست آنوقت خونمان حلال می شود چون در سوره بقره آیه ۱۰۸ و المائده سوره ۱۰۱و۱۰۲ خداوند سوال کردن را دوست ندارد.
از همه اینها بگذریم جالبی قضیه اینجاست که ما خودمان سر خودمان را کلاه میگذاریم و در واقع خودمان را گول می زنیم. جملاتی مانند حتما حکمتی بوده به ما مربوط نیست در کار خدا دخالت کنیم یا ما که سواد آن را نداریم یا اگر بدانیم کافر می شویم خیالمان را راحت می کنیم یا اگر کسی دیگر از ما سوالی کند می گوییم کفر نگو؟!
روزی در عربستان مردی فقیر زندگی می کرد که خانه ایی داشت بدون برق و امکانات کافی و غذلیی جز خرما نمی خورد مدتی به همین روال پیش رفت تا کاری پیدا کرد مدتی بعد از پولی که بدست آورد چراقی برای منزل خود خرید و در خانه روشن کرد و در حال خرما خوردن دید خرما خراب است اولی را کنار گذاشت دومی را برداشت و دید آن هم خراب است سومی را برداشت آنهم خراب بود چهارمی هم خراب و در آخرشمع را خاموش کرد و کل خرما را هر روز در تاریکی می خورد.
ما ایرانی ها هیچ وقت با تغییر میانه خوبی نداشتیم و از تحقیق و کتاب خواندن حالمان بهم می خورد و اگر هم چیزی به ضرر عقایدمان به ما گفتند هرچند درست خودمان را کور می کنیم .
دین اسلام بر مبنای کتابی به اسم قرآن بنا شده است که هیچ مسلمانی تا به حال لای آنرا هم باز نکرده تا با خرد و اندیشه آنرا بخواند البته به زبانی که می فهمد.
در قرآن اسمی از علی و حسن وحسین و فاطمه نیامده است ولی ما نمی خواهیم این واقعیت را قبول کنیم ما دوست داریم هرچی آخوند بگه را قبول کنیم اگر آخوندی بگه در قرآن نوشته می توان با عمه و خاله ازدواج کرد از فردا همه با خاله و عمه خود ازدواج می کنند بدون اینکه بگوییم این کار غیر اخلاقی است یا اصلا همچین چیزی در قرآن نوشته نشده است.
در قرآن سوره نسا گفته شده مردها می توانند بینهایت زن بگیرند و ما هم فکر می کنیم چون مرد هستیم وظیفه ما زن گرفتن است اصلا دقت نداریم این کار دور از ادب و انسانیت و عشق است و اگر همسر ما این کار را انجام دهد ما کار او را فحشا و محکوم به سنگسار می دانیم.
بیایید با خودمان و خرد و علم آشتی کنیم تا دیگر کسی ما را کم عقل خطاب نکند.
هروقت هم قرآن می خوانند به عربی بود نه ما نه خودشان متوجه می شدند که چه می خوانند.
البته آنها هم از مادرانشان و پدرانشان به ارث برده بودند.
بعضی از خانواده ها قرآن و نماز نمی خوانند ولی اعتقادشان پابرجا هست و تعصب خاصی داشتند مخصوصا در محرم حسابی خودشان را می زنند و در رمضان هم گرسنگی و تشنگی می کشند ولی از دهمشان هر مزخرفی دربیاد مسئله ای ندارد ولی روزه هستند.
وقتی به آخوندی می گسم چرا باید قران و نماز را به عربی خواند میگوید زبان خدا و پیامبر خدا عربی بوده و باید به عربی خواند تا ثوابش را برد.
من متعجبم وقتی درد و مرض یا مشکلی در زندگیمان پیش می آید به فارسی به خدا می گوییم و دعا می خوانیم ولی وقت نماز یا قران خواندن یک دفعه عرب می شویم.
اصلا این خدایی که فقط عربی می فهمد و نیازمند به عربی خواندن من است به چه دردی می خورد؟ وقتی از روحانی می پرسیم چرا در قران این همه آیات تناقض و جنایی و اشتباه نوشته شده می گوید شما بیسواد هستید و عقل درست وحسابی ندارید تا در کار خدا دخالت کنید و اگر بگوییم خدا کیست آنوقت خونمان حلال می شود چون در سوره بقره آیه ۱۰۸ و المائده سوره ۱۰۱و۱۰۲ خداوند سوال کردن را دوست ندارد.
از همه اینها بگذریم جالبی قضیه اینجاست که ما خودمان سر خودمان را کلاه میگذاریم و در واقع خودمان را گول می زنیم. جملاتی مانند حتما حکمتی بوده به ما مربوط نیست در کار خدا دخالت کنیم یا ما که سواد آن را نداریم یا اگر بدانیم کافر می شویم خیالمان را راحت می کنیم یا اگر کسی دیگر از ما سوالی کند می گوییم کفر نگو؟!
روزی در عربستان مردی فقیر زندگی می کرد که خانه ایی داشت بدون برق و امکانات کافی و غذلیی جز خرما نمی خورد مدتی به همین روال پیش رفت تا کاری پیدا کرد مدتی بعد از پولی که بدست آورد چراقی برای منزل خود خرید و در خانه روشن کرد و در حال خرما خوردن دید خرما خراب است اولی را کنار گذاشت دومی را برداشت و دید آن هم خراب است سومی را برداشت آنهم خراب بود چهارمی هم خراب و در آخرشمع را خاموش کرد و کل خرما را هر روز در تاریکی می خورد.
ما ایرانی ها هیچ وقت با تغییر میانه خوبی نداشتیم و از تحقیق و کتاب خواندن حالمان بهم می خورد و اگر هم چیزی به ضرر عقایدمان به ما گفتند هرچند درست خودمان را کور می کنیم .
دین اسلام بر مبنای کتابی به اسم قرآن بنا شده است که هیچ مسلمانی تا به حال لای آنرا هم باز نکرده تا با خرد و اندیشه آنرا بخواند البته به زبانی که می فهمد.
در قرآن اسمی از علی و حسن وحسین و فاطمه نیامده است ولی ما نمی خواهیم این واقعیت را قبول کنیم ما دوست داریم هرچی آخوند بگه را قبول کنیم اگر آخوندی بگه در قرآن نوشته می توان با عمه و خاله ازدواج کرد از فردا همه با خاله و عمه خود ازدواج می کنند بدون اینکه بگوییم این کار غیر اخلاقی است یا اصلا همچین چیزی در قرآن نوشته نشده است.
در قرآن سوره نسا گفته شده مردها می توانند بینهایت زن بگیرند و ما هم فکر می کنیم چون مرد هستیم وظیفه ما زن گرفتن است اصلا دقت نداریم این کار دور از ادب و انسانیت و عشق است و اگر همسر ما این کار را انجام دهد ما کار او را فحشا و محکوم به سنگسار می دانیم.
بیایید با خودمان و خرد و علم آشتی کنیم تا دیگر کسی ما را کم عقل خطاب نکند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر