کتاب قران 750آیه به آفرینش جهان بوسیله الله ویژگی داده است.فلسفه و روش قران درباره شرح آفرینش جهان آنقدر بی پایه و نابخردانه است که شگفت مسخره بار تمام دلیلها و کتابهایی را که درباره فلسفه اسلام درباره آفرینش سخن رانده اند برانگیخته است. سطح پوچی و بیهودگی متون قران درباره آفرینش جهان تا آن اندازه است که دائره المعارف دین و علم اخلاق که یکی از معتبرترین دلایلهای جهان بوده و در 13جلد بزرگ چاپ و منتشر شده در صفحه 174جلد چهارم نوشته است:مطالب پنداری قران درباره آفرینش جهان تا آن اندازه بی ارزش است که آنرا می توان جزئی از کتاب هزارو یک شب نوشته لین به شمار آورد.
از آنهمه آیه هایی که قران از آفرینش جهان سخن گفته اندچنین بر می آید که الله جهان هستی را برای نشان دادن مهر و عشق خود نسبت به بندگانش نیافریده بلکه دستگاه آفرینش را به منظور نشان دادن توانایی خود به وجود آورده است. مدلول برخی از بیش از 250آیه قران که درباره آفرینش جهان هستی سخن رانده به شرح زیر است:
(ما آسمانها و زمین و آنچه را که بین آنهاست در شش روز آفریدیم و هیچگاه از این کار خسته نشدیم آیه37قاف)(آیا براستی کسی که زمین را در دو روز آفرید انکار می کنید و بر او مثل و مانند قرار می دهید؟او الله جهانیان است و در بالای زمین کوههای استوار برافراشت و انواع برکتها در آن قرار داد و قوت و ارزاق را در چهار روز مقدر و معین کرد و روزی طلبان را در کسب روزی خود یکسان نمود. آنگاه به آفرینش آسمانها که دودی بیش نبود توجه کرد. پس الله به زمین و آسمانها گفت بیایید به فرمان من یا از روی شوق و رغبت و یا از روی اکراه و بی میلی. آسمانها و زمین گفتند ما از تو فرمانبرداری می کنیم. سپس نظم هفت آسمان را در دو روز استوار کرد و به هر آسمانی وحی نمود که به نظم درآید و آسمان دنیا را به چراغهای درخشنده زینت داد. این تقدیر الله مقتدر و داناست آیه های8تا12فصلت).
آیه های3و4نحل نیز می گوید: الله آسمانها و زمین را برای احراز حقیقت خود آفرید و از آنچه که مشرکان گویند و برای او شریک آورند منزه است. الله انسان را از آب نطفه آفرید و آنگاه انسان با آفریدگار خود به مخالفت شدید برخاست.
آیه2رعد می گوید: او اللهی است که آسمانها را چنانکه مشاهده می کنید بدون ستون برافراشت سپس خود را به عرش نشانید و خورشید و ماه را تسخیر کرد که هر کدام در زمان ویژه خود به گردش آیند و جهان را با ترتیب محکمی منظم ساخت.
در حالیکه نتیجه آخرین پژوهشهای دانشمندان فضایی نشان می دهد که جهان هستی در حدود 14میلیارد سال پیش بر اثر انفجاری بزرگ که همان بیگ بنگ است بوجود آمده است. پیروان ادیان سامی عقیده دارند که الله در حدود شش هزار سال پیش جهان را در شش روز آفریده است. سر اسقف جیمز آسشر ایرلندی(1656-1581)از بررسی تورات نتیجه گرفته است که جهان هستی در ساعت9صبح روز یکشنبه23اکتبرسال4004پیش از میلاد مسیح آفریده شده است.
البته عقیده به آفرینش هستی در شش روز در آغاز به وسیله دین زرتشت نوآوری شده سپس یهودی ها در زمانی که در بابل در اسارت بودند این عقیده را از زرتشتی ها جذب کردند و آنرا در سر فصل سفر آفرینش در تورات آوردند و انگاه محمد که بسیاری از اصول و احکام قران را از زرتشتی ها و موسوی ها برداشت کرده موضوع آفرینش جهان در شش روز را از زرتشتی ها و موسوی ها آموخته و آنها را وارد کتاب قران کرده است.
نخستین نکته ای که درباره مفاهیم بی پایه آیه های یاد شده بالا توجه را بر می انگیزد ناهمگونی انها در مورد شماره روزهای آفرینش است. زیرا به گونه ای که ملاحضه می شود آیه37قاف می گوید ما جهان هستی را در شش روز آفریدیم آیه8فصلت می گوید الله زمین را در مدت دو روز آفرید. آیه10فصلت درباره آفرینش جهان از چهار روز سخن می گوید و آیه12فصلت اشعار می دارد الله در مدت دو روز نظم آسمانها را برقرار کرد.
تضادها و ناهمگونی های قران پدیده تازه ای نیست و به گونه ای که می دانیم بسیاری از مفاد آیه های قران با یکدیگر تضاد چشمگیری دارند و گویی الله بی نقض و عیب و آگاه به همه دانشهای نهان و آشکار جهان مانند برخی از بنده های پریشان مغزش از هوش و حافظه عادی برخوردار نبوده که اینهمه در سخنانش ضدو نقیض گویی کرده است. ولی انچه که در این بحث قابل توضیح به نظر می رسد تفسیر بیضاوی درباره تضاد مدلولهای سه آیه یاد شده بالاست. بیضاوی در تفسیر خود سخت کوشش می کند که ناهمگونی های مفاهیم آیه های یاد شده را به گونه ای با قدرت مفاهیم گوناگون واژه ها با یکدیگر آشتی دهد ولی کوشش او به جایی نمی رسد و سرانجام تسلیم می شود. بیضاوی در کتاب انوار التنزل و اسرار التاویل(قاهره1344)در تفسیر آیه 8فصلت می نویسد هدف الله از اینکه به آسمانها و زمین فرمان داد تا به نظم درآیند این نبود که انها فرمانبرداری خود را نسبت به الله ثابت کنند بلکه هدف الله از آفرینش زمین و آسمانها آن بود که قدرت و توان خود را نشان دهد. بی ضاوی در تفسیر دو روز آفرینش زمین و اسمانها می افزاید الله آسمانها را روزهای پنج شنبه و یکشنبه و ماه و ستارگاه را در روز جمعه آفرینش کرد.
جارالله ابوالقاسم محمود بت عمر بن خوارزمی زمخشری در کتاب مشکات المصابح درباره آفرینش آسمانها و زمین بوسیله الله مطالبی نوشته است که برای همگان و بویژه کودکان عقب افتاده ذهنی در خور سرگرمی است. در کتاب نامبرده می خوانیم که در شب معراج هنگامی که محمد با الله در آسمانها به خوردن غذا مشغول بوده الله به او گفته است که وی زمین را روز شنبه کوهها را در روز یکشنبه درختها را روز دوشنبه تمام اشیاء ناخوش آیند را روز سه شنبه نور را روز چهارشنبه حیوانات را روز پنجشنبه و آدم را که اخرین اقدام آفرینش بوده بعدازظهر روز جمعه بعد از نماز جمعه خلق کرده است.
نکته دیگری که درباره مفهوم آیه2رعد و همچنین آیه3یونس آیه5طه آیه59فرقان آیه4سجده و آیه 4حدید در خور بررسی شایان است نشستن الله بر عرش می باشد. این نکته که چگونه الله بر عرش می نشیند بین فقها و مفسران آیه های قران بحث های بی پایانی برانگیخته است. واژه ای که برای نشستن الله در آیه یاد شده بکار رفته استوی می باشد. بسیاری از مفسران قران که مغزشان در برابر متون پوچ و نابخردانه قران منجمد شده نوشته اند هدف از نشستن روی عرش این بوده است که الله پس از آفرینش زمین آنرا ترک کرده و به آسمان رفته است.
زمخشری در کتاب الکشاف فی تفسیر القران درباره تفسیر مفهوم آیه بالا سکوت کرده و خود را از رسوایی مفهوم آیه مورد نظر برکنار نگهداشته است.
بیضاوی در کتاب خود انوار التنزل و اسرار التاویل می نویسد الله به عرش رفت تا از آنجا فرمانروایی خود را بر زمین و آسمانها استوار سازد.
فرهنگ لغت المنجد الابجدی(بیروت لبنان دارالمشرق)ص 76 واژه استوی را نشستن و استقرار یافتن ترجمه کرده است.
صحیح البخاری جلد9(پاکستان1971) نیز از قول محمد بن عبدالله درباره آفرینش جهان حدیثی ذکر کرده که بسیار سرگرم کننده است: نخستین چیزی که الله آفرید یک قلم بود.سپس الله به قلم فرمان داد بنویس قلم پرسید چی بنویسم؟الله پاسخ داد شماره هر چیزی را که باید آفریده شود بنویس. و قلم آنچه را که تا ابد وجود دارد به رشته نوشتن درآورد.
یکی از مفسران مشهور قران بنام حسینی نیز در تفسیر قسمت آخر آیه 129توبه می نویسد: تخت الله دارای8000ستون بوده و فاصله بین هر ستونی از ستون دیگر 3000000میل است.
سایر مفسران قران به عرش و تخت الله بیشتر جنبه روحانی و غیر مادی داده اند ولی همه انها موافقت دارند که الله روی عرش قرار دارد و بوسیله فرشتگان و جنها و افرادی که فرمانبردار او هستند بر جهان فرمان روایی می کند.
یکی از نویسندگان اسلامی در کتاب قران الکریم (تهران سازمان اوقاف و امور خیریه انتشارات اسوه 1370)ص324درباره نشستن الله بروی عرش می نویسد: تردید نیست که الله بروی عرش مینشیند ولی چگونه او روی عرش می نشیند موضوعی است که تنها خود او می داند و هرکس پرسش کند چرا الله می نشیند کافر است.
آیه 20بقره و آیه 6 نباء می گوید: آیا ما زمین را مانند بستری پهن نکردیم؟ و مسخره تر از دو آیه یاد شده آیه30انبیاء است که می گوید آیا کافران ندیدند که آسمانها و زمین بسته بودند ما انها را بشکافتیم .
در آیه 32انبیاء ادامه می دهد ما آسمان را سقفی محفوظ و طاقی محکم آفریدیم و این کافران از آیات آسمانی رو گردانند.آیه5ملک نیز می گوید: و ما آسمان دنیا را به چراغهای درخشنده زیب و زیور دادیم و انها را به منزله تیرهایی قرار دادیم تا شیاطین را برانند و ما اماده کردیم برای آنها عذاب آتش را.
آیه65حج می گوید: و الله نگه می دارد آسمان را که روی زمین نیفتد مگر هنگامی که فرمان این عمل را صادر کند.
جابتر از همه این افسانه سراییهای خنده دار اسلامی حدیث باب سوم کتاب صحیح البخاری است . این حدیث از قول ابوقتاده روایت می کند که الله گفته است: ما ستارگان را برای سه منظور آفریدیم1-زینت دادن آسمان2-تیر زدن به شیاطین و راندن آنها از نزدیک شدن به آسمان 3- راهنمایی مسافرین. بنابراین هر کسی که تعبیر دیگری برای آفرینش ستاره های آسمان داشته باشد نادانی خود را ثابت کرده و نیروی خود را بیهوده به هدر داده است.
اگر چه انسان همیشه پدیده ها را انگونه می بیند که از راه وراثت در مغز او جای گرفته اند نه انگونه که در واقعیت وجود دارند با این حال تردید نیست که اگر مسلمانان دنیا با دیده خالی از احساس بیهوده گویها قران را بررسی می کردند خرد و درایت خود را ار اسارت پاره ای خرافات بیهوده آزاد می نمودند و عمر خود را در سیاهچال نادانی و نا آگاهی بسر نمی بردند.
از آنهمه آیه هایی که قران از آفرینش جهان سخن گفته اندچنین بر می آید که الله جهان هستی را برای نشان دادن مهر و عشق خود نسبت به بندگانش نیافریده بلکه دستگاه آفرینش را به منظور نشان دادن توانایی خود به وجود آورده است. مدلول برخی از بیش از 250آیه قران که درباره آفرینش جهان هستی سخن رانده به شرح زیر است:
(ما آسمانها و زمین و آنچه را که بین آنهاست در شش روز آفریدیم و هیچگاه از این کار خسته نشدیم آیه37قاف)(آیا براستی کسی که زمین را در دو روز آفرید انکار می کنید و بر او مثل و مانند قرار می دهید؟او الله جهانیان است و در بالای زمین کوههای استوار برافراشت و انواع برکتها در آن قرار داد و قوت و ارزاق را در چهار روز مقدر و معین کرد و روزی طلبان را در کسب روزی خود یکسان نمود. آنگاه به آفرینش آسمانها که دودی بیش نبود توجه کرد. پس الله به زمین و آسمانها گفت بیایید به فرمان من یا از روی شوق و رغبت و یا از روی اکراه و بی میلی. آسمانها و زمین گفتند ما از تو فرمانبرداری می کنیم. سپس نظم هفت آسمان را در دو روز استوار کرد و به هر آسمانی وحی نمود که به نظم درآید و آسمان دنیا را به چراغهای درخشنده زینت داد. این تقدیر الله مقتدر و داناست آیه های8تا12فصلت).
آیه های3و4نحل نیز می گوید: الله آسمانها و زمین را برای احراز حقیقت خود آفرید و از آنچه که مشرکان گویند و برای او شریک آورند منزه است. الله انسان را از آب نطفه آفرید و آنگاه انسان با آفریدگار خود به مخالفت شدید برخاست.
آیه2رعد می گوید: او اللهی است که آسمانها را چنانکه مشاهده می کنید بدون ستون برافراشت سپس خود را به عرش نشانید و خورشید و ماه را تسخیر کرد که هر کدام در زمان ویژه خود به گردش آیند و جهان را با ترتیب محکمی منظم ساخت.
در حالیکه نتیجه آخرین پژوهشهای دانشمندان فضایی نشان می دهد که جهان هستی در حدود 14میلیارد سال پیش بر اثر انفجاری بزرگ که همان بیگ بنگ است بوجود آمده است. پیروان ادیان سامی عقیده دارند که الله در حدود شش هزار سال پیش جهان را در شش روز آفریده است. سر اسقف جیمز آسشر ایرلندی(1656-1581)از بررسی تورات نتیجه گرفته است که جهان هستی در ساعت9صبح روز یکشنبه23اکتبرسال4004پیش از میلاد مسیح آفریده شده است.
البته عقیده به آفرینش هستی در شش روز در آغاز به وسیله دین زرتشت نوآوری شده سپس یهودی ها در زمانی که در بابل در اسارت بودند این عقیده را از زرتشتی ها جذب کردند و آنرا در سر فصل سفر آفرینش در تورات آوردند و انگاه محمد که بسیاری از اصول و احکام قران را از زرتشتی ها و موسوی ها برداشت کرده موضوع آفرینش جهان در شش روز را از زرتشتی ها و موسوی ها آموخته و آنها را وارد کتاب قران کرده است.
نخستین نکته ای که درباره مفاهیم بی پایه آیه های یاد شده بالا توجه را بر می انگیزد ناهمگونی انها در مورد شماره روزهای آفرینش است. زیرا به گونه ای که ملاحضه می شود آیه37قاف می گوید ما جهان هستی را در شش روز آفریدیم آیه8فصلت می گوید الله زمین را در مدت دو روز آفرید. آیه10فصلت درباره آفرینش جهان از چهار روز سخن می گوید و آیه12فصلت اشعار می دارد الله در مدت دو روز نظم آسمانها را برقرار کرد.
تضادها و ناهمگونی های قران پدیده تازه ای نیست و به گونه ای که می دانیم بسیاری از مفاد آیه های قران با یکدیگر تضاد چشمگیری دارند و گویی الله بی نقض و عیب و آگاه به همه دانشهای نهان و آشکار جهان مانند برخی از بنده های پریشان مغزش از هوش و حافظه عادی برخوردار نبوده که اینهمه در سخنانش ضدو نقیض گویی کرده است. ولی انچه که در این بحث قابل توضیح به نظر می رسد تفسیر بیضاوی درباره تضاد مدلولهای سه آیه یاد شده بالاست. بیضاوی در تفسیر خود سخت کوشش می کند که ناهمگونی های مفاهیم آیه های یاد شده را به گونه ای با قدرت مفاهیم گوناگون واژه ها با یکدیگر آشتی دهد ولی کوشش او به جایی نمی رسد و سرانجام تسلیم می شود. بیضاوی در کتاب انوار التنزل و اسرار التاویل(قاهره1344)در تفسیر آیه 8فصلت می نویسد هدف الله از اینکه به آسمانها و زمین فرمان داد تا به نظم درآیند این نبود که انها فرمانبرداری خود را نسبت به الله ثابت کنند بلکه هدف الله از آفرینش زمین و آسمانها آن بود که قدرت و توان خود را نشان دهد. بی ضاوی در تفسیر دو روز آفرینش زمین و اسمانها می افزاید الله آسمانها را روزهای پنج شنبه و یکشنبه و ماه و ستارگاه را در روز جمعه آفرینش کرد.
جارالله ابوالقاسم محمود بت عمر بن خوارزمی زمخشری در کتاب مشکات المصابح درباره آفرینش آسمانها و زمین بوسیله الله مطالبی نوشته است که برای همگان و بویژه کودکان عقب افتاده ذهنی در خور سرگرمی است. در کتاب نامبرده می خوانیم که در شب معراج هنگامی که محمد با الله در آسمانها به خوردن غذا مشغول بوده الله به او گفته است که وی زمین را روز شنبه کوهها را در روز یکشنبه درختها را روز دوشنبه تمام اشیاء ناخوش آیند را روز سه شنبه نور را روز چهارشنبه حیوانات را روز پنجشنبه و آدم را که اخرین اقدام آفرینش بوده بعدازظهر روز جمعه بعد از نماز جمعه خلق کرده است.
نکته دیگری که درباره مفهوم آیه2رعد و همچنین آیه3یونس آیه5طه آیه59فرقان آیه4سجده و آیه 4حدید در خور بررسی شایان است نشستن الله بر عرش می باشد. این نکته که چگونه الله بر عرش می نشیند بین فقها و مفسران آیه های قران بحث های بی پایانی برانگیخته است. واژه ای که برای نشستن الله در آیه یاد شده بکار رفته استوی می باشد. بسیاری از مفسران قران که مغزشان در برابر متون پوچ و نابخردانه قران منجمد شده نوشته اند هدف از نشستن روی عرش این بوده است که الله پس از آفرینش زمین آنرا ترک کرده و به آسمان رفته است.
زمخشری در کتاب الکشاف فی تفسیر القران درباره تفسیر مفهوم آیه بالا سکوت کرده و خود را از رسوایی مفهوم آیه مورد نظر برکنار نگهداشته است.
بیضاوی در کتاب خود انوار التنزل و اسرار التاویل می نویسد الله به عرش رفت تا از آنجا فرمانروایی خود را بر زمین و آسمانها استوار سازد.
فرهنگ لغت المنجد الابجدی(بیروت لبنان دارالمشرق)ص 76 واژه استوی را نشستن و استقرار یافتن ترجمه کرده است.
صحیح البخاری جلد9(پاکستان1971) نیز از قول محمد بن عبدالله درباره آفرینش جهان حدیثی ذکر کرده که بسیار سرگرم کننده است: نخستین چیزی که الله آفرید یک قلم بود.سپس الله به قلم فرمان داد بنویس قلم پرسید چی بنویسم؟الله پاسخ داد شماره هر چیزی را که باید آفریده شود بنویس. و قلم آنچه را که تا ابد وجود دارد به رشته نوشتن درآورد.
یکی از مفسران مشهور قران بنام حسینی نیز در تفسیر قسمت آخر آیه 129توبه می نویسد: تخت الله دارای8000ستون بوده و فاصله بین هر ستونی از ستون دیگر 3000000میل است.
سایر مفسران قران به عرش و تخت الله بیشتر جنبه روحانی و غیر مادی داده اند ولی همه انها موافقت دارند که الله روی عرش قرار دارد و بوسیله فرشتگان و جنها و افرادی که فرمانبردار او هستند بر جهان فرمان روایی می کند.
یکی از نویسندگان اسلامی در کتاب قران الکریم (تهران سازمان اوقاف و امور خیریه انتشارات اسوه 1370)ص324درباره نشستن الله بروی عرش می نویسد: تردید نیست که الله بروی عرش مینشیند ولی چگونه او روی عرش می نشیند موضوعی است که تنها خود او می داند و هرکس پرسش کند چرا الله می نشیند کافر است.
آیه 20بقره و آیه 6 نباء می گوید: آیا ما زمین را مانند بستری پهن نکردیم؟ و مسخره تر از دو آیه یاد شده آیه30انبیاء است که می گوید آیا کافران ندیدند که آسمانها و زمین بسته بودند ما انها را بشکافتیم .
در آیه 32انبیاء ادامه می دهد ما آسمان را سقفی محفوظ و طاقی محکم آفریدیم و این کافران از آیات آسمانی رو گردانند.آیه5ملک نیز می گوید: و ما آسمان دنیا را به چراغهای درخشنده زیب و زیور دادیم و انها را به منزله تیرهایی قرار دادیم تا شیاطین را برانند و ما اماده کردیم برای آنها عذاب آتش را.
آیه65حج می گوید: و الله نگه می دارد آسمان را که روی زمین نیفتد مگر هنگامی که فرمان این عمل را صادر کند.
جابتر از همه این افسانه سراییهای خنده دار اسلامی حدیث باب سوم کتاب صحیح البخاری است . این حدیث از قول ابوقتاده روایت می کند که الله گفته است: ما ستارگان را برای سه منظور آفریدیم1-زینت دادن آسمان2-تیر زدن به شیاطین و راندن آنها از نزدیک شدن به آسمان 3- راهنمایی مسافرین. بنابراین هر کسی که تعبیر دیگری برای آفرینش ستاره های آسمان داشته باشد نادانی خود را ثابت کرده و نیروی خود را بیهوده به هدر داده است.
اگر چه انسان همیشه پدیده ها را انگونه می بیند که از راه وراثت در مغز او جای گرفته اند نه انگونه که در واقعیت وجود دارند با این حال تردید نیست که اگر مسلمانان دنیا با دیده خالی از احساس بیهوده گویها قران را بررسی می کردند خرد و درایت خود را ار اسارت پاره ای خرافات بیهوده آزاد می نمودند و عمر خود را در سیاهچال نادانی و نا آگاهی بسر نمی بردند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر