صفحات

۱۱/۰۴/۱۳۸۸

تاثیر عقاید زرتشتی(مجوس،حج17)

ناحیه حیره(دولت وابسته به ایران)شاهراهی بود که نه فقط فرهنگ پارسی بلکه فرهنگ و عقاید ملل دیگر نیز از آنجا می گذشت. بازرگانان ایرانی در حیره، یمن و عربستان آنقدر زیاد بودند که به هنگام ظهور محمد، زبان پارسی در این نواحی رواج داشته است که بر خلاف گفته قران که قران عربی خالص است در آن تعداد 30کلمه پارسی در آن پیدا می شود: واقعه 18-19( ابریق=آبریز)، هود84و حجر74و فیل4(سنجیل=سنگ گل)، آل عمران37-39(محراب=مهراب).
گویا مزدک در میان اقوام و طوایف عربستان پیروانی داشته و به نظر می رسد که در زمان قباد ساسانی مزدکیان در نواحی عربستان نقش داشته اند زیرا که آکل المرا (که به مزدکیان نزدیک بود) از طرف قباد سالها به حکومت ناحیه حیره منصوب شده بود. به گفته کتاب آفرینش و تاریخ، نوشته مقدسی، جلد سوم صفحه145-175 و کتاب تاریخ پیامبران و پادشاهان، نوشته حمزه اصفهانی، صفحه 109، آکل المرا به مزدکیانی که از تعقیب و سرکوب انوشیروان گریخته بودند پناه داد و همین امر باعث عزل وی از حکومت حیره در زمان انوشیروان گردید.
بنابراین می توان گفت که حضور این مزدکیان در نواحی عربستان افکار و عقاید مردم این منطقه را تحت تاثیر قرار داده بود و گویا در یمن که به عربستان خوشبخت معروف بود و نیز در نواحی حجاز راجع به نهضت مساوات طلبانه مزدک صحبت میشده است. به قولی جزیره العرب پناهگاه ایرانیان گردید و ایرانیان در سرنوشت جزیره العرب به نقش بندی نشستند. در کتاب تاریخ گزیده، نوشته حمدالله مستوفی، صفحه165 و یا کتاب سیره النبی جلد یک صفحه189 می خوانیم: از جمله این ایرانیان یکی سلمان فارسی (روزبه) بود که پس از فرار از ایران در حوالی حجاز توسط قبیله بنی کلب به بردگی گرفته شد و سپس به قبیله دیگری فروخته شد و سرانجام در شمار بردگان محمد درآمد و محمد سلمان را جزو مشاوران خود قرار داد. سلمان فردی با فرهنگ بود که از دین زرتشت آگاهی کامل داشت و به قولی از هیربدان آتشکده بود. رفتار و کرداری که از او نقل می کنند گرایشهای ضد اشرافی و شاید مزدکی سلمان را نشان می دهد. روابط نزدیک محمد با سلمان فارسی آنچنان بود که گروهی معتقد بودند مطالبی که به صورت وحی محمد دریافت می کند گفته های چند روز قبل سلمان است که محمد در سوره نحل آیه103 این مطلب را رد می کند.
مطالعه تطبیقی آیین های زرتشتی و عقاید اسلامی این نکته را نشان می دهد که باورهای زرتشتی مستقیم و غیر مستقیم بر آیین ها و باورهای اسلامی تاثیر داشته است. مثلا:
1-شکل بعثت زرتشت و محمد، هر دو در سن 40 سالگی.
2-اعتقاد به خدای یکتا و شیطان که منشا شر است.
3-پاک و معصوم بودن خاندان این دو پیامبر و حتی شباهت مقام معنوی دختر زرتشت(پوروچیستا) با دختر محمد فاطمه.
4- شباهت پنج آفریدگان در پنج موقع روز( هاونگاه، رپیتوینگاه، ازیریتگاه، اویسرتریمگاه، اشهینگاه) با پنج نوبت نماز مسلمانان(صبح، ظهر، عصر، مغرب، عشاء)
5-اعنقاد به بهشت،جهنم(پردیس و همیستان)
6-اعتقاد به روز محشر(فرشگرد)
7-پل صراط (چینود پل)
8-اعتقاد به ملائک مقرب(امشاسپندان)
9- باور به ظهور مهدی از خاندان پیامبر که از چاه زمزم بیرون می آید(ظهور سوشیانس در دریاچه چنیچست از نطفه زرتشت)
بنابراین: با اطمینان می توان گفت که پیش از ظهور محمد انعکاسات مختلف معنوی دینی و مادی و جریانات گوناگون فرهنگی که از مراکز رومی و شامی(آرامی) و ایرانی و حبشی و از راه های غسانی و لخمی یا یمنی می گذشت در ناحیه حجاز طنین انداز بوده و افکار و عقاید مردم این سرزمین را تحت تاثیر خود قرار داده بودند.

تاریخچه ای مختصر از ظهور اسلام

زمینه های اجتماعی و فرهنگی و تجاری برای کمک به ظهور اسلام
جامعه عربستان به هنگام ظهور اسلام دارای اوضاع اقتصادی-اجتماعی پیچیده ای بود: از یک طرف وجود جماعتهای طایفه ای و از طرف دیگر وجود مناسبات برده داری بازرگانی و روابط پولی و کلانی. موقعیت جغرافیایی شبه جزیره عربستان و قرار داشتن آن در مسیر راههای بازرگانی ایران و روم شرقی(بیزانس) باعث شده بود تا روابط قبیله ای و مناسبات طبقاتی در این شبه جزیره درهم متداخل شوند. در کتاب مروج الذهب نوشته مسعودی جلد یک صفحه446-470-481-482 و یا کتاب العبر نوشته ابن خلدون جلد یک صفحه326-331 و یا کتاب تاریخ عرب نوشته فیلیپ حیتس جلد یک صفحه86-108 و یا کتاب از پرویز تا چنگیز نوشته سید حسن تقی زاده صفحه96-142 و یا مقاله عربستان قبل از اسلام سلطنتهای قدین عربی، نشریه دانشکده ادبیات دانشگاه تبریز تیر ماه 1327صفحه27-40 می نویسد: از قرن دوم تا هفتم میلادی در شمال شبه جزیره عربستان(لخم و غسان) دولتهایی پدید آمدند که در راس همه آنها سلاطینی از قبایل لخم و غسان قرار داشتند.
پس از تصرف یمن در زمان پادشاهان ساسانی در اواخر قرن ششم میلادی از اهمیت و اعتبار راههای کاروان رو یمن-حجاز که تا ایالت بیزانس(روم شرقی)، سوریه، فلسطین، مصر، حبشه(اتیوبی) و هند امتداد می یافت کاسته شد و این امر جامعه عربستان را دچار بحران اقتصادی-اجتماعی شدیدی ساخت همچنین حمله حبشی ها برای تصرف مکه و خانه کعبه در بیداری و همبستگی مردم حجاز موثر بود. تاثیر این حمله چنان بود که اعراب، آن سال را مبداء تاریخ خود قرار داده و آنرا سال فیل(عام الفیل) نامیدند.
در آغاز قرن هفتم میلادی مجموعه شرایط اجتماعی و اقتصادی و نیز حملات و جنگ های رقابت آمیز دولت های ایران و روم شرقی برای تصرف راههای بازرگانی عربستان زمینه تحولات مهمی را در این منطقه فراهم ساخت. ظهور اسلام در جامعه عربستان با این تحولات اجتماعی و آغاز یک نهضت سیاسی-مذهبی رابطه اساسی داشت.
از عقاید و باورهای مردم مکه قبل از اسلام اطلاعات چندانی نیست با این حال می دانیم که پیش از محمد پیغمبرانی در نقاط مختلف عربستان به دعوت مردم و نهی از بت پرستی برخاسته بودند که ذکر چند تن از آنها در قران سوره اعراف آیه های65-93 هم آمده است مانند: هود در قوم عاد، صالح در قوم ثمود و شعیب در قوم مدین. تاریخ عرب جلد1صفحه126 از افرادی بنام حنطله بن صفوان، خالد بن سنان، عامر بن ظرب عدوانی و عبدالله قضاعی به عنوان کسانی که در عربستان ادعای پیامبری کرده اند نام می برد. همچنین قس بن ساعده ایادی که خطیبی توانا و شاعری فصیح بود در مکه بازار عکاظ با خطبه های خود مردم را از پرستش بتها منع می کرد. امیه بن ابوصلت که اهل طائف و از قبیله بنی نقیف و پسر خاله محمد بن عبدالله بود و نیز از بزرگان و مشاهیر حنفا بشمار می رفت مردم را به خداشناسی و یکتا پرستی دعوت می کرد. او به شام و دیگر شهرها مسافرت داشت و با راهبان و علمای دین یهود و مسیحی گفتگو می کرد. در کتاب مروج الذهب جلد1صفحه62-63 و کتاب 23 سال نبوت صفحه26-27 می نویسد: ابوصلت در آنجا بود که خبر ظهور محمد را شنید و آن دو با هم ملاقات کردند ولی ابوصلت اسلام نیاورد و به طائف رفت و به یاران خود گفت من پیش از محمد از کتب و اخبار ملتها اطلاع دارم و علاوه بر این زبان آرامی و عبرانی نیز می دانم پس برای نبوت لایق تر و بر حق ترم.
در کتاب سیرت رسول الله(سیره النبی) نوشته ابن هاشم جلد2صفحه1026-1028-1058-1059 و تاریخ طبری جلد4 صفحه1413-1426 و کتاب آثار الباقیه نوشته ابوریحان بیرونی صفحه235 و کتاب تاریخ سیاسی اسلام نوشته حسن ابراهیم حسن جلد1 صفحه229 می نویسد: همزمان با ظهور محمد شخصی بنام مسیلمه نیز ادعای نبوت نمود مسیلمه نامه ای به محمد نوشت و گفت من با تو در پیامبری شریکم و باید نفوذ و تسلط بر عربستان را با یکدیگر تقسیم کنیم. محمد در پاسخ به نامه مسیلمه فردی بنام رحال را نزد او فرستاد اما فرستاده محمد تحت تاثیر مسیلمه قرار گرفت و پیرو او گردید و گفت مسیلمه در کار نبوت با محمد شریک است و محمد نیز اعتراف کرده است. با این حال در قبول دعوت مسیلمه مشکلات بسیاری بروز کرد. دعوی رسالت و ادعای پیغمبری در شرایط خاص جامعه عربستان نیازمند به فردی آگاه تر و کار آزموده تر بود و این همه در شخصیتی بنام محمد بن عبدالله وجود داشت.
محمد به گفته قران در سوره انعام آیه92 یا شوراء7 از طایفه بنی هاشم قبیله قریش در مکه تولد یافت. شهر مکه بخاطر خانه کعبه و وجود بیش از 360 بت متعدد در آن، زیارتگاه عموم ساکنان عربستان بود. هر یک از این بتها مورد پرستش قبیله و طایفه معینی بود و هر ساله هزاران زوار و حجاج و مسافران زیادی به مکه هجوم می آوردند. شهر مکه بخاطر نزدیکی به بحراحمر(دریای سرخ) و بواسطه قرار داشتن بر سر راه تجارتی یمن به شام و فلسطین و مصر از قدیم اهمیت فراوانی داشت. این شهر از شهرهای مهم کاروان رو و از کانون های مهم بر خورد اقوام و آیین های گوناگون بود. هر سال کاروان بزرگی حامل کالاها و اجناس گوناگون از مکه به دیگر نقاط حرکت می کردند. به گفته تاریخ طبری جلد 3 صفحه1936 و یا اسلام در ایران نوشته پطروشفسکی صفحه17 و یا تاریخ عرب جلد1صفحه131، مثلا کاروانی که در سال624 میلادی از طرف بازرگانان مکه برای عزیمت به سوریه آماده شده بود معادل 50هزار دینار(200کیلو طلا) کالا بار داشته است و صدها مرد غرق در سلاح همراه کاروانها حرکت می کردند.
بازار عکاظ در مکه مرکز تجارت و ایستگاه مناسبی برای برخورد عقاید و عرضه آداب و رسوم و آیین های مختلف شده بود و محمد از دوران جوانی در سخنرانی هایی که معمولا در این بازار تشکیل می شد حضور می یافت. در کتاب سیرت رسول الله جلد1 صفحه164-167 می نویسد: محمد در قبیله قریش دیده به جهان گشود این قبیله از معتبرترین و با نفوذترین قبایل عربستان بود و مردم آن بخاطر مسافت های بازرگانی و رابطه با اهالی شام و عراق از سایر اعراب آگاه تر و آزموده تر بودند. محمد از 12سالگی همراه عمویش ابوطالب (پدر علی و هرگز مسلمان نشد) برای تجارت و بازرگانی به بسیاری از شهرها و قبایل عربستان رفت و آمد داشت و در این سفرها او با افکار و اندیشه های اجتماعی و مذهبی روزگارش آشنا گشت و آگاهی و تبحر محمد در امور بازرگانی در سن20سالگیش به اندازه ای بود که خدیجه(بیوه زن ثروتمند و یکی از بزرگترین بازرگانان مکه) سرپرستی امور مالی و تجارتی خود را به او واگذار کرد و سرانجام نیز بعد از مدتی محمد در سن24سالگی با خدیجه40ساله ازدواج کرد.
باید به خاطر داشت که در مکه و بعضی از قبایل عربستان پیش از ظهور اسلام الله را که بتی بزرگ بود به عنوان خالق بزرگ و یکتایی که به هنگام خطر باید به او پناه برد می شناختند که این امر در قران سوره لقمان25-32، انعام109-136، یونس22، زخرف187، زمر3 و... به خوبی گواه داده است.
تـمدن یهودی ها به حجاز در وضع اجتماعی اعراب آن منطقه تاثیر بسیار داشت در کتاب تاریخ تمدن اسلام نوشته جرجی زیدان جلد 1صفحه12 می خوانیم مراسم حج، طلاق، نکاح، برگزاری رسوم، آیین های عید، انتخاب کاهن و امثال آن مطالبی بود که حجازی ها از یهودیان آموختند.
در کتاب سیرت رسول الله جلد 1صفحه185-188 و یا تاریخ عرب جلد1صفحه146، تاریخ سیاسی اسلام جلد1صفه65 می نویسد: مسیحیت در قرون قبل از اسلام بین اعراب رواج داشت و گرویدن غسانی ها به مسیحیت، از علل عمده انتشار دین مسیح بین اعراب بود. یهودی ها و مسیحی های ساکن حجاز(بخصوص مدینه) به هنگام سختی و اختلاف از ظهور مسیح یا پیغمبری یاد می کردند که در همین نزدیکی ها(منطقه حجاز) ظهور خواهد کرد.
گروه مذهبی دیگری بنام صابئین در مکه ساکن بودند که قران در سوره بقره162و مائده69 و حج17 از آنان نام برده است. این گروه مذهبی در پیروان یحیی بن زکریا بودند و به الله و معاد اعتقاد داشتند. صابئین مخالف شدیدی نسبت به یهود، مسیحیت و مسلمانان ابراز داشتند اما با دین زرتشتی مخالف نبودند بلکه غالب آداب و رسوم و مقداری از عقاید دینی شان با دین زرتشتی تطابق داشت. همچنین در شهر مکه گروهی بنام حنفا یا حنفی زندگی می کردند که خداپرست بودند و آیین و اعتقادشان ترکیبی از آیین ها و باورهای یهودی و مسیحی بود در قران سوره یونس105 و آل عمران67 از آنان یاد می کند. در کتاب طبری جلد3 صفحه848-849-850 می نویسد: محمد ضمن معاشرت با جماعت حنفا حداقل یکی از آنها بنام ورقه بن نوفل(عموزاده خدیجه) آشنایی و دوستی کامل داشت. ورقه بخوبی از محتوای کتابهای تورات و انجیل آگاهی داشت و حتی بخشهایی را به عربی ترجمه کرده بود. ظاهرا محمد به وسیله ورقه بن نوفل با ادیان و مذاهب دیگر آشنا شده بود. منابع مختلف تاریخی نقش نوفل را در تشویق و تلقین محمد به پیغمبری بخوبی نشان می دهد. همچنین باید دانست که محمد قبل از ادعای پیامبری با پسر خاله اش امیه بن ابوصلت که از بزرگان و متفکران حنفا بود رفت و آمد داشت و بطوریکه گفتم ابوصلت برای پیغمبری، خود را لایق تر از محمد می دانست. همچنین محمد با عایش علام حویطب که فردی با فرهنگ و دارای کتاب بود رابطه نزدیک داشت. صهیب بمنی( مسیحی بود)، هلال بن ریاح حبشب و نیز ابواسحق کعب بن ماتع بمنی موسوم به کعب الاحبار(یهودی بود) با محمد معاشرت و مصاحبت نزدیک داشتند. بخصوص کعب الاحبار که از آغاز با مسلمانان بود و پیغمبر را از روایات کهن یهود آگاه می کرد.

امی بودن محمد
از بعضی متون و منابع معتبر تاریخی نیز به روشنی استنباط می شود که پیامبر علاوه بر سواد خواندن سواد نوشتن نیز داشته است. از جمله طبری در کتاب خود بنام تاریخ طبری جلد سوم صفحه1125 می نویسد: پیغمبر در ماه ذیقعده(ششم هجری) به قصد زیارت کعبه رفت. اما اهل کعبه نگذاشتند که پیغمبر وارد شود و صلح شد که محمد سه روز در مکه بماند و چون صلحنامه می نوشت چنین نوشت: این صلحنامه محمد پیغمبر خداست...اهل مکه گفتند اگر تو را پیغمبر می دانستیم مانع ورود تو به کعبه نمی شدیم و لی تو محمد بن عبدالله هستی. پیغمبر گفت من پیغمبر خدا هستم و محمد بن عبدالله هستم. و به علی گفت کلمه پیغمبر را پاک کن اما علی گفت نه هرگز پاک نمی کنم محمد خود نام پیغمبر را محو کرد.
و دلیل دیگر آنست که اعراب برای حساب و شمارش اعداد نداشتند و از حروف استفاده می کردند و از آنجایی که محمد از سن 12 سالگیش در تجارت شرکت داشت بنابراین حروف را به خوبی بلد بود.
بنابراین مساله امی بودن محمد می تواند افسانه ای باشد که بوسیله آن کوشیدند تا به شخصیت محمد بعدی فوق طبیعی بدهند و از این معجزه در پیشبرد اندیشه هایش( در لباس کلام خدا) بهره برداری نمایند در حالیکه می دانیم امی منسوب به ام القراء یا همان مکه زادگاه محمد می باشد.
رفاه و آسایشی که محمد بعد از ازدواج با خدیجه به دست می آورد در قران ذکر شده است(واضحی5-18) فرصتی به او داد تا به دلخواه خود زندگی کند. محمد در لحظه های تنهایی و فراغت غالبا به غار کوچکی بنام حرا می رفت و در سکوت صوفیانه به تفکر و تامل می پرداخت بطوریکه گاهی اوقات از بامداد تا شامگاه در آنجا می ماند. گویا در یکی از این روزها بود که جبرییل بر او ظاهر می شود و از طرف الله بر او وحی می کند که رسول الله هستی.
ظهور اسلام ابتدا با مخالفت اشراف و نیروهای حاکم جامعه عربستان روبرو شد. اشراف و بازرگانان مکه تصور می کردند که تبلیغات محمد علیه بت پرستی به سقوط پرستش خانه کعبه و در نتیجه به رکود و توقف هجوم زائران و مسافران(برای زیارت بتهای درون کعبه) به کسادی بازارهای تجارت مکه منجر می گردد.(توبه24-28) این اشراف و ثروتمندان خیال می کردند که دین محمد به نفوذ اقتضادی و حیات سیاسی و برتری طبقاتی آنها خاتمه خواهد داد. اشراف و ثروتمندان قریش با چنین تصوری از ظهور محمد به آزار و اذیت او می پرداختند بطوریکه محمد مدتی دچار ناامیدی و سرخوردگی گردید.(واضحی13،اسراء74-75) و در ادامه این ناامیدی برای جلب حمایت اشراف قریش گویا به ستایش و تایید بتهای مهم قریش پرداخت.
مهاجرت به مدینه و تحکیم قدرت سیاسی مذهبی
پس از مدتی محمد و پیروان اندک او مجبور می شدند تا از مکه به مدینه مهاجرت نمایند. شهر مدینه با امکانات کشاورزی و تجارتی خود، پایگاه زمینداران و سوداگران ربا خوار عربستان بود که یهودی ها و مسیحی ها در آن اکثریت داشتند و به خاطر رقابتهای اقتصادی و دشمنی های طایفه ای همواره مورد نفرت و دشمنی مکی ها بودند، علاوه بر این یهودی ها و مسیحی های مدنی عموما معتقد به خدای یگانه بودند و این امر اختلاف عقیده و دشمنی بین آنان و مکی های بت پرست را شدیدتر می ساخت. بدین ترتیب شهر مدینه پایگاه و پناهگاه مناسبی برای تحکیم قدرت مذهبی و سیاسی محمد به شمار می رفت. محمد برای کسب پایگاه سیاسی و پیشبرد عقاید مذهبی خود ابتدا با علم کردن لااکراه فی الدین (در دین هیچ اجباری نیست) در برخورد با یهودی ها و مسیحی ها، شیوه مسالمت آمیز و مدارا در پیش گرفت و با استفاده از دشمنی های موجود بین مردم مدینه و مکه توانست بیشتر نیروهای اقتصادی و اجتماعی مدینه را علیه اشراف مکه متحد کند.
تاریخ طبری جلد سوم صفحه 1088-1091-1093 می نویسد: شعار در دین هیچ اجباری نیست البته مانع آن نبود که پیروان مذاهب دیگر یعنی اهل کتاب را به جرم نپذیرفتن اسلام، یک جا سر نبرند بطوریکه در مورد قوم بنی قریظه پس از جنگ و تسلیم شدن این قوم دستور داده شد تا 900نفر از جوانان و مردان بنی قریظه را سر بریدند و اموال و دارایی و زنان و کودکان این قبیله را به عنوان برده بین مسلمانان تقسیم کردند و محمد گفت تا گودال ها بکنند و علی و زبیر در حضور محمد گردن آنها را زدند.
در این گونه جنگها اعراب مسلمانان حتی از همخوابگی با زنان شوهردار پرهیز نمی کردند و این البته دستور قران بود.(نساء24)
اشراف مکه اسلام را می پذیرند
پس از مدتی اشراف مکه دریافتند که اسلام خطر بنیادی برای منافع و امتیازات آنان ندارد، لذا در سال هشتم هجری اشراف مکه بدون جنگ با ارتش پیغمبر تسلیم شدند و بیشتر آنان مانند ابوسفیان که از سرسخت تریت دشمنان محمد بود با محمد بیعت کردند، به نظر می رسد در همین رابطه بود که محمد نیز برای جلب رضایت و حمایت اشراف قریش و بنی امیه و تامین منافع بازرگانان مکه، قبله مسلمانان را از بیت المقدس به مکه تغییر جهت داد و با واجب کردن حج برای عموم مسلمانان، خطر کسادی بازار و ورشکستگی اقتصادی بازرگانان مکه از بین برد. علاوه بر این در جنگهای غارتگرانه نیز غنائم و ثروت های فراوانی به این اشراف داده می شد تا از حمایت و پشتیبانی آنها نسبت به محمد قدردانی شود. محمد برای تشکیل یک حکومت مقتدر اسلامی از نیروهای مادی و معنوی دو جناح مختلف اجتماعی استفاده کرد: اول، از نیروهای اقتصادی و تدارکاتی اشراف و ثروتمندان که برای حفظ موقعیت خود اسلام را پذیرفته بودند و از طرف محمد به مقامات و مسئولیت های مهم منصوب شدند.
محمد با ایجاد یک الیگارشی فامیلی مرکب از توانگران و قدرتمندان عربستان توانست زمینه های مادی یک حکومت مقتدر و متمرکز اسلامی را به وجود آورد. در این باره کافی است بدانیم که:
1-ازدواج محمد با خدیجه و در اختیار داشتن ثروت های خدیجه بوسیله محمد زمینه لازم اقتصادی و تدارکاتی ظهور و تبلیغ اندیشه های محمد را مهیا ساخت.
2-محمد مدتی پس از ادعای پیامبری دختر ابوبکر (عایشه) را به ازدواج خود درآورد که به گفته تاریخ طبری جلد 4 صفحه1291-1292 و تاریخ عرب جلد یک صفحه231 و تاریخ سیاسی اسلام جلد یک صفحه105 عایشه به هنگام عقد فقط شش سال داشت و وقتی به خانه محمد می آمد عروسکی به همراه داشت. ابوبکر مردی ثروتمند بود و موقعیت ممتازی در شهر مکه داشت. اسلام آوردن ابوبکر و حمایت گسترده او از محمد به موقعیت اجتماعی و نفوذ مذهبی پیغمبر اسلام افزود. او از طرف محمد به صدیق ملقب شد و بعد از مرگ پیغمبر خلیفه اول گردید.
3-عمربن خطاب که ابتدا از دشمنان سر سخت اسلام و حتی در صدد قتل محمد بود (سیرت رسول الله جلد1ص330-331) بزودی اسلام می آورد و ازدواج محمد با دختر عمر(حفصه) به اعتبار محمد در میان مخالفان او افزود زیرا عمر نیز بزرگترین قدرتمندان عربستان بود. عمر به عنوان بزرگترین سردار در جنگها و کشورگشایی ها نقش تعیین کننده ای داشت و از این نظر مورد توجه و تایید فراوان محمد بود بطوریکه از طرف محمد به فاروق(جدا کننده حق از باطل) ملقب شد. عمر بعد از مرگ ابوبکر خلیفه دوم گردید.
4-عثمان که در آرزوی فرمانروایی و حکومت بود و از طریق بازرگانانی، ثروت هنگفتی به هم زده بود بزودی اسلام می پذیرد و محمد دو دختر خود رقیه و ام کلثوم را به ازدواج عثمان در می آورد و به او ذوالنورین لقب می دهد. مورخین اسلامی تاکید می کنند(منتخب التواریخ ص24-25) که رقیه زن عثمان و دختر محمد بر اثر عدم سازش و خشونت اخلاقی عثمان به ضرب تازیانه و بدست عثمان به قتل می رسد و در حقیقت عثمان قاتل دختر محمد بود اما موقعیت اجتماعی عثمان چیزی نبود که محمد با این مسایل آنرا ندیده بگیرد و از آن بگذرد لذا دومین دختر خود ام کلثوم را به ازدواج عثمان در می آورد تا خود را با اشراف بنی امیه همچنان حفظ نماید. روایت دیگری است(آفرینش تاریخ، نوشته مقدسی، جلد5 ص20) که، محمد گفت: اگر دختر سومی داشتم آنرا هم به همسری عثمان در می آوردم. بدین ترتیب ثروت های عثمان و موقعیت اجتماعی او در جهت توسعه و تحکیم قدرت سیاسی مذهبی محمد قرار گرفت. به گفته ابن خلدون در جلد1صص391-392 عثمان روزی که کشته شد یکصد هزار دینار(400کیلو طللا) یک میلیون درهم وجه نقد و همچنین اسب ها و شترهای بسیاری داشت و بهای همه املاک و اراضی او 200هزار دینار(800کیلو طللا) بود. به گفته تاریخ یعقوبی جلد یک ص446 و تاریخ طبری جلد4ص1303 عثمان از نزدیکان و محارم مخصوص محمد و حتی کاتب وحی بود و از طرف محمد بارها به فرمانداری مدینه منصوب شد و سرانجام نیز خلیفه سوم گردید.
5-علی پسر عموی محمد و از نخستین کسانی بود که در کودکی اسلام آورد و بعدها با ازدواج با دختر محمد(فاطمه) داماد پیغمبر و از ثروتمندترین و توانگران معروف گردید بطوریکه در شهر ینبع، اراضی و املاک پر ارزشی داشت و صاحب نخلستان معروف فدک که سالیانه 40هزار دینار(160کیلو طللا) درآمد داشت شد(تجارت السلف ص13). در کتاب جواهر الولایه، نوشته آیت الله بروجردی کاظمینی، ص137 نوشته شده است که از امام جعفر صادق نقل شده است انگشتری که علی در نمازش صدقه داد وزن حلقه اش چهار مثقال نقره و وزن نگینش 5مثقال یاقوت سرخ بود که قیمتش خراج یک سال کشور شام بود. علی در استقرار پیامبری و حاکمیت سیاسی مذهبی محمد جنگها و کوشش های فراوان کرد. به گفته نهج البلاغه خطبه 150او معتقد بود ما افکارمان را به روی شمشیر حمل می کنیم. با این حال علی را می توان نماینده جناح اصلاح طلب دانست و پس از اختلافات شدید و کشمکشهای فراوان برای کسب قدرت و خلافت سرانجام بعد از عثمان خلیفه چهارم شد.
6-زبیر بن عوام از ثروتمندان عربستان و از نخستین کسانی بود که اسلام آورد قیمت یکی از میراثهای او به 50هزار دینار(200کیلو طللا) می رسید. زبیر هزار غلام، هزار کنیز، هزار اسب داشت (پرتو اسلام جلد یک ص119 و تاریخ طبری جلد4ص1336 و مروج الذهب جلد1ص690). او در مدینه دارای یازده خانه بود، املاک و خانه های بسیاری نیز در بصره، کوفه، فسطاط و اسکندریه داشت(درسهایی درباره اسلام نوشته گلدزیهر صفحه296) همچنین زبیر پسر عمه پیغمبر بود(سیرت النبی جلد2ص655).
7-عبدالرحمن بن عوف که از بازرگانان مکه و از اولین کسانی بود که اسلام پذیرفت. در کتاب مروج الذهب جلد یک صفحه690 می نویسد: رقم ثروت عبدالرحمن بن عوف را به هنگام مرگ هزار شتر هزار اسب ده هزار گوسفند 5هزار برده و یک چهارم میراث او را بالغ بر 84هزار دینار(336کیلو طللا) ذکر کرده اند.
8-سعدبن ابی وقاص از بزرگان و پهلوانان قریش بود(تاریخ طبری جلد5 ص2066 جلد3ص862) که زودتر از دیگران به محمد ایمان آوردند و در استقرار حاکمیت محمد جنگها و فداکارها کرد به طوریکه در جنگ احد محمد را از مرگ حتمی نجات داد و محمد در حق او گفت پدر و مادرم فدای تو باد. سعد جزو عشره مبشره یا 10 کسانی که محمد به آنان وعده بهشت داد بود. او و عبدالرحمن بن عوف خالکان محمد بودند.
مرتد شدن کاتب وحی
از جمله وقایع قابل توجه سالهای نخستین پیامبری محمد، ارتداد و کافر شدن عبدالله بن ابی سرح از دید اسلام است. ابی سرح که زمانی از نزدیک ترین اصحاب و محارم محمد و کاتب وحی بود، پس از مدتی نسبت به کیفیت وحی و ماهیت وحی و پیغمبری محمد تردید کرد زیرا که او چندین بار به دلخواه خود جملات قران را تغییر داد و محمد نیز آن آیات را پذیرفت. این امر شک ابی سر را برانگیخت. سرانجام ابی سرح در مورد آیه14 مومنون با محمد اختلاف پیدا کرد او معتقد بود که این آیه را من سروده ام(آیه93انعام اشاره به همین ماجرا دارد) ابی سرح پس از این اختلاف از دین اسلام برگشت و محمد خون او را حلال ساخت.(تفسیر شریف لاهیجی جلد1صص794-795 و تاریخ طبری جلد4صص1187-1303).
کسب غنایم، انگیزه اصلی جنگهای اعراب
حکومت اسلامی با شرکت فعال اشراف و بازرگانان عربستان تاسیس شد و این حکومت می بایست ضرورت نماینده منافع سران مزبور باشد. در نظر اشراف عربستان جنگ دائمی و کسب غنائم و تصرف اراضی و سرزمین های جدید و بدست آوردن اسیران برده، از جمله فعالیتهای تولیدی بشمار می رفت. از کتاب فتوح البلدان صص32-56 چنین بر می آید که ابوبکر در فرستادن لشگر به شام، آنها را مخصوصا بوسیله امید دادن به غنائم تشویق کرد و از جمله رستم(فرمانده سپاه ایران) به مغیره بن شعبه نیز چنین فهمیده می شود که محرک تاخت و تاز اعراب، ایمان مذهبی آنها نبوده بلکه انگیزه اصلی آنها بدست آوردن غنائم بوده است. بارتولد، گلدزهیر و فیلیپ و دیگران در تحقیقات خود نشان داده اند که فاتحان عرب ابتدا به انگیزه مال و غنیمت جنگ می کردند و دین از نظر ایشان اهمیتی اندک داشت(ترکستان نامه جلد یک صفحه406 و در کتاب درسهایی درباره اسلام صص120-298). قران نیز در آیه هایی اهمیت کسب غنائم در تحریک اعراب به جنگ را یادآور شده است(سوره فتح آیه های15-16-19-20-21). حرص و آز اعراب مسلمان برای بدست آوردن غنائم به اندازه ای بود که در بعضی از جنگها(بدر) بر خلاف فرمان محمد در کشتن اسیران، آنها را با گرفتن غنائمی آزاد می کردند.(انفال67 و تفسیر شریف لاهیجی جلد یک صفحه400 و تاریخ طبری جلد3صص975-976-990-994). یکی ار دلایل عمده شکست مسلمانان در جنگ احد در سال چهارم هجری این بوده که نگهبانان و پاسداران ارتفاعات به طمع غنائم سنگرهای خود را ترک کرده و به جمع آوری غنائم پرداختند.(آل عمران 152، جمعه11، تفسیر لاهیجی جلد یک صفحه400 و تاریخ طبری جلد سوم صفحه1020-1095).
تاریخ طبری جلد3صص1214-1416 می نویسد: در جنگ جبل الرمات نیز بر خلاف دستور محمد لشگریان برای کسب غنائم از جای خویش حرکت کردند و باعث شکست مسلمین گردیدند. اهمیت کسب غنائم در جنگ اعراب آنچنان بود که در بعضی از جنگها مانند حنین لشگریان اسلام بدون هیچ احترام و ملاحضه ای در برابر پیغمبر می ایستادند و برای چگونگی تقسیم غنائم با محمد مجادله می کردند.

۱۱/۰۱/۱۳۸۸

شناسنامه الله اکبر

مهمترین شعاری که مسلمانان جهان در هنگام برگزاری نماز و آیین و عبادت بکار می برند، شعار و یا عبارت الله اکبر است. بدون تردید می توان گفت که هیچ شعار و یا عبارتی در دین اسلام بیش از الله اکبر بوسیله مسلمانان مورد استفاده قرار نمی گیرد. شعار الله اکبر بوسیله تمام مذاهب و مسالک دین اسلام بارها هر روز در هنگام اذان، نماز، دعا بر زبان رانده می شود.
محمد بن عبدالله پس از بستن عنوان پیامبری به خود اظهار داشت که الله خدای یکتای جهان او را به پیامبری برگزیده است ولی دلائل و شواهد بسیار معتبر و سنگ نبشته های باستانی بسیاری وجود دارد که نشان می دهد الله نام بت بت پرستان منطقه عربستان پیش از ظهور محمد و اسلام بوده و اختراع و یا نوآوری محمد نمی تواند باشد.
از مذهب تازیهای پیش از ظهور محمد و اسلام اطلاعات بسیاری در دست نیست ولی مسلم است که پیش از ظهور اسلام تازیهای عربستان از مذاهبی که در کلده،کنعان و فنیقییه رایج بوده پیروی می کردند. مذاهب قدیمی ساکنان مناطق یاد شده عبارت بودند از خورشید و ستارگان و ماه پرستی، به همین دلیل تازیها از نام خورشید برای نامهای خود استفاده می کردند و از جمله نام فرزند مناف از بزرگان قریش عبدالشمس به معنی بنده خورشید بوده است. گذشته از آن تازیهای پشی از اسلام معتقد بودند درختان سنگها و کوهها دارای روح هستند و به پرستش انها می پرداختند.
تازیهای پیش از اسلام بویژه به ماه اعتقاد داشتند. تازیها ماه را خدای راستین جهانیان می پنداشتند و برای آن جنس مذکر قائل بودند. اعراب اعتقاد داشتند که ماه مذکر با خورشید مونث ازدواج کرده است و ستارگان بچه های آنها هستند. یکی از دلائل مهم ماه پرستی تازیان پیش از اسلام گفته خود قران است که در آیه77سوره انعام می نویسد(جون ماه را دیدند گفتند اینست خدای من) گذشته از آن الله در آیه32مدثر، 2شمس، آشکارا به ماه سوگند می خورد. صرف نظر از تازیها مردم ساکنان عربستان جنوبی همه ماه پرست بودند. سنگ نبشته های کشف شده نشان می دهد که نام خدای ماه سین و لقب او ال اله بوده است.
تازیهای پیش از اسلام بعدها نام ال اله را که لقب ماه بود به نام الله کوتاه کردند. تازیهای پیش از اسلام حتی نام الله را برای نام گذاری بروی فرزندان خود می گذاشتند برای مثال نام پدر محمد عبدالله به معنی بنده الله یا بنده ماه بوده است. این واقعیت تاریخی نشان می دهد که الله دست کم نمی تواند نام خدای یگانه محمد وانمود کرد بلکه نام بتی بوده که در کنار بیش از 320 بت دیگر در کعبه نگهداری می شده و مردم بت پرست عربستان آنرا پرستش می کردند و برای آن قربانی می دادند.
به همین دلیل است مه هلال ماه یکی از نشانه های برگزیده بوسیله دین اسلام می باشد و می توان آنرا در بالای گنبدها و مناره های مساجد اسلامی مشاهده نمود. دلیل دیگر درستی عقیده مبنی بر ماه پرستی تازیان پیش از اسلام و جانشین شدن الله پرستی به جای ماه پرستی وجود هلال ماه در پرچم های بسیاری از کشورهای مسلمان است. زیرا کشورهای ترکیه الجزایر موریتانی مالزی تونس و جزایر کومورو در پرچم رسمی خود شکل ماه را بکار برده اند. در پرجم رمی کشور مصر نیز پیش از استقلال و زمانی که جزء امپراطوری عثمانی بود از ماه بهره گرفته شده بود ولی هنگامی که مصر در سال1923 استقلال افت شکل پرچم خود را تغییر دادند. همچنین یکی دیگر از دلایل ماه پرستی تازیان پیش از اسلام آنست که ماههای هجری قمری با پدید آمدن هلال ماه در آسمان آغاز و پایان می یابد. واژه قمر معنی ماه را می دهد و بویژه مسلمانان روزه ماه رمضان را با دیدن هلال ماه در آسمان آغاز می کنند.
در زمان ظهور اسلام تازیهای عربستان خدایان زیادی را می پرستیدند که شکل پیشرفته روح پرستی و سنگ پرستی بود. قبایل و طوائف گوناگون عرب در این زمان در کنار خدایان ویژه خود که شمارش آنها به بیش 320 بت می رسید خدایی را نیز که معتقدند از سایر خدایان بزرگتر است مورد پرستش قرار می دادند و او را الله می نامیدند. هر یک از خدایان یاد شده دارای مجسمه ای بودند که در زمان ظهور محمد در خانه کعبه نگهداری می شدند.
گیب از دانشمندان شهیر امور خاورمیانه نوشته است دلیل اینکه محمد هرگز به تعریف و شرح الله در قران نپرداخته آنست که تازیها مدتها پیش از آنکه حتی وی زاییده شود با نام الله آشنا بودند.
دکتر آرتر جفری یکی از مشهورترین دانشمندان اسلام شناس در زمان حاضر و استاد کرسی بررسی های اسلامی و خاور میانه در دانشگاه کلمبیا می نویسد: نام الله به گونه ای که از خود قران نیز برمی آید پیش از ظهور اسلام در سرزمین عربستان بسیار معمول و شناخته شده بود. در واقع نام الله و شکل مونث آن یعنی اللات به کرات در میان نامهای مقدس سنگ نبشته های شمال آفریقا دیده می شود.
واژه الله از کلمات مرکب ال اله عربی گرفته شده است. ال حرف تعریف معین و اله واژه عربی خدا می باشد. الله یک واژه خارجی نیست که وارد زبان عرب شده باشد. این واژه حتی در زبان سریانی عبری و یونانی نیز دیده نمی شود. الله یک واژه حالص عربی است که در سرزمین عربستان برای مفهوم خدا به کار برده می شد.
دائره المعارف دین و اخلاقیات هسینگ می نویسد: ریشه واژه الله به دوره های پیش از ظهور اسلام بر می گردد.الله یک واژه عادی برای ذکر نام خدا نیست و مسلمانان برای ذکر نام خدا باید واژه به غیر از الله برای خود گزینش کنند. الله ئاژه ای است که تنها درباره خدای عجیب و غریب اعزاب بکار می رفته است.
در آغاز سده هفتم میلادی هنگامی که طایفه قریش و سایر تازیها در آستانه ترک زندگی چادر نشینی و ورود به زندگی شهرنشینی بودند و به تدریج مشکلات زندگی شهر نشینی را لمس می کردند محمد به ظهور پیوست و تازیها دین جدید او را به عنوان پیامی برای حل مشکلات ورود به شهر نشینی پذیرش کردند. پیامبران بزرگ اسراییلی ها نیز در هنگامی که اسراییلی ها در حال ترک زندگی چادر نشینی و ورود به زندگی شهر نشینی بودند ظهور کردند. بطور کلی می توان گفت که ادیان جهانی همه در فراگرد تجارتی شهرها ظهور کرده اند. یکی از ویژگیهای تبدیل زندگی چادر نشینی به شهرنشینی همیشه انتقال پاره ای قدرتهای انحصاری پادشاهان و فرمانروایان فئودال و اشرافی به بازرگانان بوده است. گذشته از آن هنگامی که افراد مردم پا به زندگی شهرنشینی می گذارند بیدرنگ فاصله طبقاتی بین ثروتمندان و تهیدستان آنها را به خود می آورد و به فکر بر طرف کردن بیدادگریهای اجتماعی می افتند. تاریخچه ادیان بزرگ جهانی نشان می دهد که تمام رهبران بزرگ مذهبی و پیامبران برای جلب توجه توده های مردم پیامهای دینی خود را در جهت جانبداری از محرومین اجتماع و تهیدستان اعلام کرده و با این روش ادیان خود را مورد پذیرش مردم قرار داده اند.
این حقیقت تاریخی در زمانی که محمد در شبه جزیره عربستان عنوان پیامبری به خود بست به خوبی مشاهده می شود. در آغاز قرن هفتم میلادی شهر مکه به شکل یک مرکز مهم تجارتی در آمده و مشرکین و بت پرستان عربستان بتدریج از چادر نشینی وارد زندگی شهر نشینی می شدند و محیط اجتماعی شبه جزیره عربستان برای ظهور رهبری که پیام آور حذف فاصله طبقاتی بین ثروتمندان و تهی دستان باشد از هر جهت آماده شده بود. با این وجود مغززدایی تازیهای عربستان از خدایان سنتی آنها و بویژه الله کار ساده و آسانی نبود. از اینرو محمد که از نبوغ رهبری سرشار بود بر آن شد تا به کیفیتی هم بت پرستی را از بین براندازد و هم اینکه عقیده به الله و بویژه الله بزرگتر از سایر بتها را برای تازیها نگهدارد تا بدین وسیله آنها را به برنامه رسالت خود جلب و راضی نماید.
در واقع پیام محمد به همکیشان تازی خود این بود که وی گفت شما بر پایه معتقدات اجدادی خود عقیده دارید که الله بزرگترین خدای شماست، من با این اندیشه گری شما و پرستیدن الله مخالفتی ندارم بلکه انتظارم از شما اینست که با نگهداری معتقدات پیشین خود درباره الله این عقیده را پذیرش کنید که الله خدای یگانه و بیهمتا بوده و بغیر از او خدای دیگری وجود ندارد. من نه با الله شما مخالفتی دارم نه اینکه قصد دارم الله را از شما بگیرم بلکه تنها هدفم آنست که دختران او و سایر بتها را از شمار خدایانی که پرستش می کنید حذف کنم.
(بنات الله)(دخترات الله) بنت در زبان تازی معنی دختر می دهد و جمع آن بنات به معنی دختران می باشد. بنابراین بنات الله به معنی دختران الله را می دهد. دختران الله سه بت مونث لات،عزی،منات بوده که مورد پرستش تازیهای پیش از ظهور محمد و اسلام بوده اند. آیه های19تا21 سوره نجم این سه بت را بنات الله و یا دختران الله نامیده است.
لات نام بت طایفه ثقیف در طائف نزدیک مکه بوده که افراد طایفه قریش و سایر طوایف عرب آنرا مورد پرستش قرار می دادند. نام لات تنها یکبار در آیه19نجم ذکر شده است. بت لات به شکل چهار گوش از سنگ سفید خارا ساخته شده بود.
درباره تاریخچه ایجاد بت لات می گویند در زمانهای پیشین مردی روی سنگی که بت یاد شده از آن ساخته شده بود می نشست و به حاجی های آن زمان جاهلیت که دور خانه کعبه هفت دور طواف می کردند روغن می فروخت و آردهای گندم و جوی آنها را با روغن درهم می آمیخت و به همین سبب به آن مرد نان لات که معنی آمیزنده روغن با آرد می دهد داده بودند. پس از مرگ آن مرد عمربن لحی بنیانگذار طایفه مشهور خزاعه اظهار داشت که آن مرد نمرده بلکه به داخل سنگ فرو رفته است. از اینرو مردم به پرستش ان سنگ که لات نام گرفته بود پرداختند.
گروه دیگری تاریخچه بالا را رد می کنند و عقیده دارند لات نخست در سوریه بنام جرجیتس مورد پرستش قرار می گرفت و آنرا همسر حداد خدای باران می پنداشتند. بعدها پرستش الهه یاد شده از سوریه به عربستان سرایت یافته و تازیها لات را نماد خورشید می دانسته و حتی مشهور است که ابوسفیان پسر عم و برادر رضاعی محمد بن عبدالله بت لات را در جنگ احد با خود به همراه داشته است. الهه لات مانند الهه یونانیDemeter نماد زمین و فروزه بارداری و میوه های آنست و از اینرو مردم به پرستش آن پرداخته اند. زنها برای گرفتن نیازهای خود بدون لباس با بدن لخت در برابر بت لات ظاهر می شدند و به گرد آن طواف می کردند تا بت یاد شده نیازهای آنها را پاسخ گوید.
محمد بن عبدالله پس از پیروزی بر مکه مغیره بن شعبه را که با متولی لات بنام عتاب بن مالک خویشاوندی داشت مامور نابود کردن خانه بت لات نمود و آن خانه به دست وی ویران و نابود گردید. پس از ویران شده بت لات زنهای طایفه ثقیف در سوگ نابودی آن دست به گریه و شیون زدند ولی شداد بن عارض آنها را از این کار بازداشت و به آنها سفارش کرد بجای بت یاد شده به پرستش الله یگانه بپردازند. چندی بعد در محل معبد لات مسجد طایف بنا شد و در محلی که سنگ چهار گوش بت قرار داشت مناره مسجد بنا گردید.
آنچه که از چکیده تاریخچه و شرح چگونگی وجودی بت لات بر می آید آنست که این بت بنام یکی از دختران الله یعنی همان اللهی که امروز مسلمانان با شعار الله اکبر آنرا یاد می کنند بوده و صفت اکبر به معنی بزرگتر که بزودی وارد شرح جزییات آن خواهیم شد به بت لات وابستگی داشته است.
(عزی)عزی که در زبان تازی معنی عظیم و یا قویترین می دهد یکی از بتهای تازیهای پیش از اسلام بوده که آنرا به نام ستاره صبح می نامند. بت عزی در نواحی گوناگون عربستان بوسیله قبایل مختلف پرستش می شده و بویژه در نزد طایفه های غطفان،خزاعه و قریش اهمیتی بسزا داشته تا جایی که ابولهب عموی محمد و چند تن دیگر از طایفه قریش از جمله قصی بن کلاب بن مره بنیانگذار قبیله بنوعبدالعزی بنام عبدالعزی و یا بنده عزی نامیده می شدند.نخستین کسی که بت عزی را مورد پرستش قرار داده ظالم بن اسعد بوده است. مانوگان می نویسد محمد پیش از ادعای پیامبری خود به پرستش بت عزی می پرداخته است.معبد بت عزی در وادی النحله در بالای ذات العرق در سر راه عراق به مکه واقع بوده است. این معبد از چوب اقاقیا ساخته شده و دارای سه قسمت بود. در قسمت اول خود بت در قسمت دوم سنگ مقدس و در قسمت سوم که غبغب نامیده می شد برای بت قربانی می کشتند.
بت عزی در عربستان دارای معابد زیاد بوده و از جمله در تبوک بتکده ای بنام بت عزی وجود داشته است. در زمانی که ابوسفیان با محمد جنگ می کرد سپاهیانش پرچمی با خود حمل می کردند که روی آن چهره بت عزی نقش بسته بود. ابوسفیان در هنگام جنگ فریاد می زد عزی جنگ را به نفع ما پایان خواهد داد نه شما.
منذر چهارم از پادشاهان بنی لخم به عزی سوگند یاد کرده و می گوید منذر سوم چهار صد نقر اسیر را برای عزی قربانی کرده است. محمد بن عبدالله پس از پیروزی بر مکه خالد بن ولید را برای شکستن بت عزی و ویران کردن معبد وی را مامور کرد و وی آنرا نابود کرد.
اعتقاد به عزی تا حدود یکهزار سال پس از انهدام آن باقی ماند و تازیها مانند زمانهای پیشین آنرا می پرستیدند. اعراب پیش از اسلام عقیده داشتند که سرنوشت آنها در اختیار بت عزی است.
(منات) نام بت منات در آیه20نجم به دنبال نامهای لات و عزی آمده است. بت منات پس از بتهای لات و عزی سومین بت توانمند عربستان پیش از ظهور اسلام بوده است. درباره ریشه لغوی این بت زبانشناسان عقیده دارند که نام بت منات از واژه منا به معنی ریختن گرفته شده است. زیرا چون تازیان خون قربانیان خود را بیشتر از سایر بتها نثار بت منات می کردند از اینرو به این بت منات نام دادند. تاریخ نویسان عرب نوشته اند منات نخستین بتی است که عمربن لحی از بلغا به حجاز آورده است. این بت مورد پرستش طایفه های هزیل و خزاعه بوده و در کنار دریا بین مکه و مدینه در ناحیه مشلل قرار داشته و به شکل مجسمه ای از سنگ سیاه بوده است. ابن هشام نوشته است که بت منات مورد پرستش طایفه های اوس و خزرج بوده و ابن العربی از اسحاق روایت کرده است که منات بت طایفه های ازد و بنیعسان بوده است.
گروهی از پژوهشگران تازی عقیده دارند تشریفاتی که در حال حاضر در مراسم حج در منا انجام می گیرد با بت منات پیوند دارد. کلبی نیز روایت کرده است که تشریفات انجام مراسم مذهبی بت منات بیش از سایر بتها بوده است.
در سال هشتم هجری قمری پس از اینکه محمد بر مکه پیروز شد علی بن ابیطالب را مامور ویران کردن پرستشگاه بت منات نمود و وی آنرا نابود کرد. گروهی نیز باور دارند که این کار بوسیله ابوسفیان انجام شده است. سه بت لات عزی منات برای تازیها جنبه و فروزه مادینگی داشته و تشکیل یک زن کامل را می داده که سه دوره از زندگی زنها را در بر می گرفته است. بت عزی جوانی زن را در بر می گرفته بت لات با میانسالگی زنان پیوند داشته و سبب باروری و برکت و سعادت زن می شده و بت منات سالخوردگی و سرانجام مرگ او را رقم می زده است.
(معنی عبارت الله اکبر) هدف از این بخش آنست که با دلیلهای منطقی و همه پذیر نشان دهم که عبارت الله اکبر که از هر عبارت مذهبی بیشتر بوسیله مسلمانان در عبادات روزانه بر زبان جاری است گذشته از پیشینه تاریخی و سنتی حتی از لحاظ معنی واژه نیز دارای مفهوم بت پرستی بوده و از یادبودهای باقی مانده مراسم بت پرستی دوره جاهلیت تازیهای پیش از اسلام و محمد می باشد. برای این منظور نخست به بررسی سرشت وجودی الله و شناسنامه او و نیز چگونگی بتهای بنات الله پرداختیم و اکنون نوبت آن فرا رسیده است که عبارت الله اکبر یعنی شعاری را که شالوده اسلام بر آن پایه ریزی شده از نظر مفهوم واژه مورد بررسی قرار دهیم.
بدیهی است که هرگاه برای این منظور تنها برپایه فرهنگ همگانی مردم به شرح مفهوم عبارت یاد شده بپردازیم مفسران و نویسندگان اسلامی که با تمام وجود کوشش می کنند با توجیهات و تفسیرات ظاهر فریب، به اصول و موازین مسخره و نابخردانه قران و اصول دین اسلام رنگ منطق بزنند می گویند که هدف از واژه اکبر چنین و جنان بوده است ولی ما چند لغت نامه و فرهنگ لغات از مشهورترین و معتبرترین لغت نامه های عربی به عربی انگلیسی به فارسی و فارسی به عربی را گزینش می کنیم تا برپایه نوشته های آنها مفهوم الله اکبر را توجیه نمایم.
لغت نامه دهخدا جلد 39صفحه329 و جلد7صفحه3179، لغت نامه دهخدا از معتبر ترین لغت نامه های فارسی واژه کبیر را از قول لغت نامه های ناظم الاطباء،آنندراج و ترجمان القران جرجانی به بزرگ و کلان ترجمه کرده و واژه اکبر را از قول همان لغت نامه ها بزرگتر معنی کرده است.
فرهنگ فارسی دکتر معین صفحه های328و2894 واژه کبیر را بزرگ کلان و بزرگ قدر و واژه اکبر را بزرگتر و مهمتر معنی کرده است.
بدیهی است لغت نامه اقرب الموارد صفحه1061 پس از ترجمه واژه اکبر به بزرگتر افزوده است الله اکبر من کل کبیر یعنی الله بزرکتر از هر بزرگی است.
چنانچه مشاهده می شود تمام لغت نامه های بالا خواه عربی به عربی فارسی به عربی و یا انگلیسی به عربی همه واژه اکبر را اسم تفصیلی واژه کبیر دانسته و آنرا بزگتر و واژه کبیر را بزرگ ترجمه کرده اند.
اگر افرادی هنوز نتوانسته اند قانع شوند می تواند کتاب قران را باز کنند و به آیه217بقره نگاهی بیاندازند که کلمه کبیر را به بزرگ ترجمه کرده اند و یا 282بقره بازهم کبیر را بزرگ ترجمه کرده اند.
سوره 2و34نساءکبیر را بازهم بزرگ ترجمه کرده اند.البته آیه61 یونس واژه اکبر را بزرگتر ترجمه کرده اند.
به گونه ای که مشاهده می شود در هر یک از آیه های بالا واژه اکبر با مفهوم بزرگتر و کبیر با معنی بزرگ ترجمه شده است. برای مثال آیه219 بقره می گوید: درباره شراب و قمار از تو می پرسند بگو در آنها گناهی(کبیر،بزرگ) است و سودهایی نیز برای مردم دارد ولی گناه آنها(اکبر،بزرگتر) از سود آنهاست...
در تمام آیات بالا و سایر آیه های قران که در آن واژه اکبر به معنی بزرگتر و کبیر به معنی بزرگ ترجمه شده اند جای هیچ شک و تردید باقی نمی گذارد.
اگر نوشته های لغت نامه و فرهنگ های لغت و متون خود قران درست باشد و ما به صحت و اعتبار آنها تکیه کنیم آیا می توانیم بغیر از واژه بزرگتر برای اکبر ترجمه دیگری قایل شویم؟ بدون تردید هیچ فردی نمی تواند آنهمه کتابهای فرهنگ و بویژه خود متون قران را نادیده بگیرد و بگوید اکبر مفهوم دیگری به غیر از بزرگتر دارد. اگر این توجیه واژه ای و منطقی درست باشد و اکبر به غیر از بزرگتر معنی و مفهومی دیگر نداشته باشد باز باید به پرسش پیش بازگردیم . ببینیم در عبارت الله اکبر الله از چه کس و یا چه کسانی بزرگتر است؟؟
پاسخ اینست که الله از بنات الله یعنی دختران خود که سه بت لات عزی و منات هستند بزرگتر است. این چهار بت همه از بتهایی بودند که در خانه کعبه نگهداری می شدند که کلید دار آن پدر بزرگ محمد بن عبدالله بوده است. از دگر سو نباید فراموش کنیم که در داستان غرانیق و یا آیات شیطانی هنگامی که محمد برای جلب نظر قریش و کسب موافقت آنها برای گرایش به اسلام در برابر بنات الله بتهاب لات عزی منات به سجده افتاد و شفاعت آنها را مورد پذیرش قرار داد براستی وجود آنها را به عنوان خدایانی که در زندگی و سرنوشت تازیها نقشی موثر دارند مورد تایید قرار داده است. درست است که بعدها محمد دستور داد بتهای یاد شده را نابود کردند ولی این کار پس از زمانی که محمد به سبب جده کردن به بنات الله مورد سرزنش نزدیکانش قرار گرفت انجام گردید. به هر حال بدیهی است که عبارت الله اکبر یعنی الله بزرگتر از سایر بتها از مراسم زمان جاهلیت و بت پرستی تازیها وارد اذان و نماز و سایر دعاهای مسلمانان گردید.
محمد برای جلب نظر تازیهایی که نسل ها به بت پرستی عادت کرده بودند ریشه و نهاد بت پرستی را با استوار کردن عبارت الله اکبر به معنی الله بزرگتر از سایر بتها برای تازیان بت پرست و مشرک نگهداری کرد و از اینرو آنها دیگر دلیلی نمی دیدند با رسالت پیامبری او مخالفت کنند. محمد بن عبدالله با این شیوه یعنی نگهداری عبارت الله اکبر در واقع دو هدف را با ک تیر نشان قرار داد. از یک جهت با نگهداری عبارت الله اکبر به تازیان عربستان وانمود کرد که الله او همان بت بزرگتری است که همیشه تا آن زمان مورد پرستش تازیان بوده و از دگر سو به کلیمی ها و مسیحی هایی که قصد داشتند آنها را به دین الام در بیاورد اظهار داشت که الله او همان خدایی است که در تورات و انجیل ذکر شده و موسی و عیسی را پیش از او به پیامبری برگزیده و بنابراین الله او همان خدای ذکر شده در کتب دینی آنهاست.
هنگامی که افراد مردم اصول و معتقدات دینی خود را از پدر و مادر به ارث می برند و باورهای دینی به جای توجیه عقلی، مکانیسم احساسی و هیجانی در کیفیت مغزی و شعوری آنها پیدا می کند آنوقت حالتی را به وجود می آورد که امروز در حدود یک میلیاردوپانصد میلیون نفر مسلمان با آن شرطی شده اند. آیا تا کنون هیچ مسلمانی از خود و یا از مرشدان مذهبی پرسش کرده است که چرا باید مهمترین شعار دینی مسلمانان الله اکبر باشد و آیا الله از چه کسی بزرگتر می باشد؟؟مسلمانان جهان هر روز دهها مرتبه وقت و بی وقت نیرو و عمر خود را برای ذکر وردی که نشان از بت پرستی تازیهای 1400سال پیش شبه جزیره عربستان دارد تلف می سازند و هیچگاه تا کنون از خود نپرسیده اند چرا الله اکبر؟؟ چرا الله بزرگتر؟؟ اگر الله بزرگتر است آیا بزرگتر از چه کسانی است؟؟ و اگر الله بزرگترانی نیز دارم پس چه کسی است؟؟ پرسش جالب دیگر در این بث آنست که با توجه به اینکه الله اکبر صفت عالی واژه کبیر بوده و مفهوم بزرگترین دارد معلوم نیست چرا محمد به جای الله اکبر دست کم از عبارت الله اکبر به مفهوم الله بزرگترین بهره نگرفت؟پاسخ آنست که بت الله بزرگتر از بتهای سه گانه دختران خود لات عزی منات بوده است و هر کس به این ورد ایمان داشته باشد به راستی به وجود سه بت دیگر لات عزی منات نیز اعتقاد و ایمان دارد.